در این شبها درباره راه امام حسین (علیهالسلام) سخن میگفتیم. گفتیم راه امام حسین (علیهالسلام)، راه خداست. شب گذشته درباره راه خدا که قرآن از آن با تعبیر «سبیل الله» یاد میکند، توضیح دادیم.
گفتیم راه خدا یعنی آن چیزی که ما را به خدا نزدیک میکند. نزدیک شدن به خدا معنایی جز این ندارد که ما در وجود خودمان، در روح و اخلاق و ویژگیهای خودمان، هرچه بیشتر صفات و ویژگیهای خدایی پیدا کنیم. خدایی که مهربان است، با گذشت است، بخشنده است، خدایی که میگذرد از دیگران، خدایی که خیرش به دیگران میرسد. هر چقدر ما این ویژگیها را در خودمان بیشتر ایجاد کنیم، به خدا نزدیکتر میشویم و هر چیزی که ما را به خدا نزدیک کند، یک مصداق از «سبیل الله» است.
اولیای خدا؛ خود راه خدا
اما ما با موضوعی در متون دینی مواجه شدیم که ما را به تأمل و فکر بیشتری وامیدارد و اگر به آن دقت کنیم، معرفت ما نسبت به امام حسین (علیهالسلام) و معرفت ما نسبت به راه امام حسین (علیهالسلام) و راه بودن امام حسین (علیهالسلام) بیشتر میشود.
در متون دینی به ما گفتهاند که اولیای خدا، فرستادگان خدا و انسانهای برتری چون امام حسین (علیهالسلام) نه فقط اینگونه بودند که در راه خدا حرکت میکردند:
﴿يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (المائده: ۵۴)
«در راه خدا جهاد میکنند.»
﴿قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (آل عمران: ۱۶۹)
«در راه خدا کشته شدند.»
بلکه آنها خودشان تبدیل شدند به راه خدا. نه آن راههایی که با حق و باطل به صورت آمیخته ممکن است در آن وجود داشته باشد یا راههای فرعی، بلکه آن راهی که قرآن از آن تعبیر میکند به «صراط مستقیم».
روایات فراوان داریم که علی بن ابیطالب (علیهالسلام) «هو الصراط المستقیم» (او صراط مستقیم است)، اهل بیت پیغمبر «هُمُ الصراط المستقیم» (آنها صراط مستقیم هستند).
سؤال درباره «اهدنا الصراط المستقیم»
این یک مقدار ما را به فکر مجبور میکند که این صراط مستقیم بودن اهلبیت معنایش چیست؟ صراط مستقیم بودن امام حسین (علیهالسلام) معنایش چیست؟ مخصوصاً که ما وظیفه داریم، واجب است بر همه ما که هر روز حداقل ده بار در نمازهایمان بگوییم:
﴿اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ (الفاتحه: ۶)
«ما را به راه راست هدایت فرما.»
حداقل ده بار هر مسلمانی در روز باید بگوید: «خدایا من را به صراط مستقیم هدایت کن.»
اگر به ما گفتند که امام حسین (علیهالسلام) صراط مستقیم است، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) صراط مستقیم است، آیا من میتوانم اینطور فکر کنم، اینطور با خودم تحلیل کنم که وقتی در نماز میگویم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» یعنی «خدایا من را به علی هدایت کن، من را به حسین (علیهالسلام) هدایت کن»؟ میتوانم اینطور فکر کنم یا ممکن است بعضیها بگویند: «نه، شما غلو دارید میکنید، اینها زیادهروی است، اینها شرک است»؟
برای اینکه بدانیم این درست است یا نه، این نیت و این فکر که وقتی در نماز میگویم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» یعنی از خدا میخواهم نه فقط صراط علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، نه فقط صراط حسین بن علی (علیهالسلام)، بلکه «اهْدِنَا الی علی بن ابیطالب»، «اهْدِنَا الی حسین بن علی» میشود اینطور گفت؟ سؤال جدی است، به آن فکر کردید؟
در اینکه علی بن ابیطالب (علیهالسلام) «هو الصراط المستقیم»، حسین بن علی (علیهالسلام) «هو الصراط المستقیم» هیچ شکی نیست. اما اینکه من در نماز که میگویم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» معنایش این باشد که «خدایا من را به علی و به حسین (علیهما السلام) برسان»، میتواند اینطور باشد؟
پاسخ از قرآن؛ مقایسه سوره حمد و نساء
برای اینکه این سؤال را در این فرصت کوتاه جواب بدهم – که البته بحث مفصل نیاز دارد و ما فرصتمان کوتاه است – فقط همین سوره حمد و چند آیه از سوره نساء را با هم مقایسه میکنم تا جواب بگیریم.
ما میگوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»، در خود همین سوره بلافاصله میگوییم:
﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ (الفاتحه: ۷)
«راه کسانی که به آنها نعمت دادی.»
راه کسانی که خدایا تو به آنها نعمتی دادی و نعمت بخشیدی. این کسانی که خدا به آنها نعمت بخشیده چه کسانی هستند؟ در سوره نساء آیه ۶۹ میفرماید:
﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا﴾ (نساء: ۶۹)
«کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگاناند و آنان چه نیکو همدمانند.»
خیلی راحت معلوم شد که این کسانی که در نماز میگوییم «خدایا ما را به راه او هدایت کن» یعنی قرآن میگوید: پیغمبران، صدیقان و شهدا.
«شهدا» به معنی کشتههای در راه خدا نیست. شهید در قرآن معنایش ائمه هستند. نه فقط ائمه ما شیعهها، یعنی همه رهبران الهی، همه الگوهای الهی. این بحثش مفصل است که شهید در قرآن – شکی در این نیست – هر کس الگو است:
﴿جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا﴾ (نساء: ۴۱)
«از هر امتی شاهدی میآوریم و تو را بر اینان شاهد میآوریم.»
خدا به پیغمبر میگوید: روز قیامت هر امتی یک شهیدی برایش میآوریم، یعنی آن الگو و رهبر و مقتدایش میشود شهید آن امت، و تو ای پیغمبر شهید بر همه هستی.
«أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» یعنی پیغمبران و صدیقان، یعنی کسانی که صادقانه زندگی کردند، الگوهای هر امت و صالحان، کسانی که انسانهای خوبی بودند. اینها کسانی هستند که ما در نماز میگوییم: «خدایا ما را به راه آنها هدایت کن.»
هدایت فراتر از پیروی
تا اینجا معنایی که همه میفهمند خیلی واضح است، این است که به راه آنها هدایت شویم، یعنی اگر آنها به ما امری کردند، امرشان را اطاعت کنیم. این خیلی واضح است، خیلی ساده است. اما آیا فقط معنا تا این حد است؟
من میخواهم بگویم: نه. من میخواهم نتیجه بگیرم که اینجا وقتی میگوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» یعنی «اهدنا الی علی»، «اهدنا الی الحسین». چرا؟ به خاطر اینکه این آیهای که از سوره نساء خواندم، بیایید دو آیه قبلش را، از آیه ۶۶ سوره نساء بخوانیم:
﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (۶۶) وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا (۶۷) وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾ (۶۸) النساء
«اگر آنان آنچه را بدان پند داده میشوند به کار میبستند، قطعاً برایشان بهتر و در ثبات قدم ایشان مؤثرتر بود؛ و در آن صورت، [ما هم] از نزد خویش، یقیناً پاداشی بزرگ به آنان میدادیم؛ و قطعاً آنان را به راهی راست هدایت میکردیم.»
دقت کنید! خیلی نکته زیبا و عمیق است. این آیه نمیگوید: «اگر کسی از صدیقان و شهدا و انبیاء پیروی کند، این یعنی هدایت آنها را شاملش شده.» نمیگوید: «اگر شما از خدا اطاعت کنید، یعنی از هدایت انبیاء شامل شما شده و هدایت شدید.» برعکسش را میگوید!
میگوید: اگر کسی از خدا و پیغمبر اطاعت کرد، یک جایزه و یک پاداش بزرگ به او میدهیم. «وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا» این یک تثبیت، یک استحکامی انسان پیدا میکند اگر به این پندهایی که اولیای خدا دادند گوش کند.
«وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا» یک اجر عظیم به آنها میدهیم. این اجر عظیم چیست؟ «وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا» تازه اگر گوش کنید حرف خدا و پیغمبر را، تازه یک هدایت به صراط مستقیم نصیب شما میشود.
هدایت به صراط مستقیم نصیب شما میشود یعنی چه؟ بعد میگوید: «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا».
اجر عظیم؛ رفاقت با حسین و علی (علیهما السلام)
اجر این است: رفاقت با حسین (علیهالسلام)، رفاقت با علی (علیهالسلام)، محبت علی،، حسین و فاطمه (علیهم السلام). این یک پاداش است، یک اجر است که به چه کسی میدهند این را؟ به کسی که خوب زندگی کرده باشد، به کسی که پاک زندگی کرده باشد.
محبت صالحان، محبت انسانهای والا، این هدایت به صراط مستقیم است. این یعنی چه؟ یعنی صراط مستقیم، این امر و نهیهایی که قرآن میگوید، سنت میگوید، امام میگوید، پیغمبر میگوید – افعل، لا تفعل، هذا واجب، هذا حرام – اینها هدایت نیست!
هدایت در قرآن معنایش راهنمایی نیست. این بحثش مفصل است که من چهار جلسه راجع به آن صحبت کردم تا بتوانم توضیح بدهم. هدایت در قرآن معنایش ارائه طریق نیست. «الهدایةُ هو الایصالُ الی المطلوبِ لا ارائةُ الطریقِ» (هدایت یعنی رساندن به مقصود، نه ارائه طریق).
﴿هُدىً لِلْمُتَّقِينَ﴾ (البقره: ۲)
«هدایتی برای پرهیزگاران است.»
قرآن هدایت است برای کسی که با تقوا باشد. یعنی اگر کسی با اخلاق بود، پاک بود، تقوا داشت، تازه قرآن هدایتش میکند.
حالا این هدایت چیست؟ قرآن توضیح میدهد: رفاقت با حسین (علیهالسلام) است، رفاقت با علی (علیهالسلام) است، محبت آل الله است. این چه اجری است، چه دستاوردی است! «وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» (و آنان چه نیکو همدمانند).
رفاقت با حسین (علیهالسلام)؛ انقلاب درونی
اگر کسی با حسین (علیهالسلام) رفیق شد، اگر کسی با علی و آل علی (علیهمالسلام) رفیق شد، دیگر اینطور نیست که بگوید: «خب حالا من فهمیدم که حسین (علیهالسلام) به من گفته نماز بخوان، چشم، حالا میروم نماز میخوانم.» نه! وقتی کسی با حسین (علیهالسلام) رفیق شد، اصلاً دلش پر میکشد برای نماز. کسی با حسین (علیهالسلام) رفیق شد، منقلب میشود، دلش عوض میشود.
این است صراط مستقیم. «مقلّب القلوب» است. اگر محبت حسین (علیهالسلام) آمد در دل، اگر محبت اولیای خدا آمد در دل، انسان را منقلب میکند، انسان را عوض میکند. این میشود هدایت به صراط مستقیم.
بحث خیلی مفصل است، ولی فرصت نیست. فرق صراط با طریق، فرق صراط با سبیل در لغت عرب گفته شده که: «الصراط هو طریق الواضح الذی یبتلع ساحره» (صراط، راه آشکاری است که عابرش را میبلعد).
یعنی اگر میخواهیم تشبیه کنیم، مثل بزرگراه، مثل اتوبان. شما در اتوبان که بیفتی، اصلاً دیگر نمیتوانی برگردی. اتوبان میبرد تا آخر، دوربرگردان ندارد. اتوبان که میبرد تا آخر.
صراط مستقیم یعنی آن اتوبانی که اگر کسی افتاد در آن، خود به خود دیگر میرود تا آخر و میرسد به مقصد.
حر بن یزید ریاحی؛ نمونه هدایت به صراط مستقیم
یک نمونه از رسیدن به صراط مستقیم که شما تمام شهدای کربلا را نگاه میکنید، آنها هدایت شدند به صراط مستقیم، یعنی محبت آن حسین (علیهالسلام) در دلشان شعله کشید. یک نمونهاش حر بن یزید ریاحی است.
«وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ». حر دلش منقلب شد با عشق حسین (علیهالسلام). اگر نه، او سرلشکر بود، بهترین جایزهها را به او میدادند، بهترین پاداشها را میدادند، بهترین موقعیتها برایش مهیا بود.
اما دیدند دارد میلرزد، دارد دست و پایش میلرزد. به او گفتند: «حر، چه شده؟» گفت: «من خودم را بین بهشت و جهنم دارم میبینم. الان اگر خودم را فدای حسین (علیهالسلام) کنم، بهشتی هستم. اگر هم نکنم، جهنمی هستم.» گفتند: «آخر چرا داری میلرزی؟» اگر از ما میپرسیدند: «یک پهلوان در عرب بگویید»، میگفتیم: حر.
دیدند از لشکر خودش را کنار کشید. گفت:
اللَّهُمَّ انّی تُبتُ إِلَیْک فَتُبْ عَلیَّ فقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ، وَ أَوْلَادَ بنت نَبِیِّکَ
«خدایا من به درگاهت توبه کردم، پس توبهام را بپذیر که من دل اولیای تو را لرزاندم و بچههای دختر پیغمبرت را ترساندم.»
با شرمندگی آمد و خودش را به در خیمه اباعبدالله رساند. اشک میریخت، گریه میکرد. حضرت فرمودند: «تو چه کسی هستی؟» گفت: «حر.» فرمود:
أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرَّاً فی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ
«تو آزادهای همانطور که مادرت نامت را حر گذاشته، در دنیا و آخرت آزادهای.»
پس از شهادت، امام حسین (علیهالسلام) به بالین او آمد، سر حر را در دامن گرفت. آنجا هم باز نقل شده که فرمود: «أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ» (تو حر هستی همانطور که مادرت نامت را نهاد).
بعدی: راه محبت
قبلی: راه خدا
مطلب فوق در تاریخ 7/11/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است