Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors

آبرو

در زیارت عاشورا، در لابه‌لای سلام‌ها، لعن‌ها و عرض ادب به محضر مولا اباعبدالله (علیه‌السلام)، دعاهایی از خداوند داریم. این دعاها باید با توجه و حالت دعا و خواسته واقعی از درگاه خداوند خوانده شوند. یکی از این دعاهای مهم این است:

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ علیه السلام فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

«خدایا مرا در دنیا و آخرت به واسطه حسین (علیه‌السلام) عزیز و مقبول قرار بده.»

ما در این دعا از خداوند می‌خواهیم که به برکت امام حسین (علیه‌السلام) در دنیا و آخرت، نزد خداوند آبرومند باشیم. این درخواست همراه با یادآوری این نکته است که آبرومندی نزد خدا به واسطه و به برکت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) حاصل می‌شود.

 

مقام وجاهت در قرآن

مقام «وجیه» (آبرومندی نزد خداوند) در قرآن دو بار به کار رفته است. یک‌بار درباره حضرت موسی (علیه‌السلام) و یک‌بار درباره حضرت عیسی (علیه‌السلام). خداوند درباره حضرت موسی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا﴾ (الأحزاب: ٦٩)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، مانند کسانی مباشید که موسی را [با اتهام خود] آزار دادند، و خدا او را از آنچه گفتند مبرّا ساخت و نزد خدا آبرومند بود.»

درباره حضرت عیسی (علیه‌السلام) نیز در سوره آل‌عمران، دقیقاً همان تعبیر «وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ» که ما در زیارت عاشورا از خدا می‌خواهیم، آمده است:

﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾ (آل عمران: ٤٥)

«آن‌گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، به‌راستی خدا تو را به کلمه‌ای از جانب خود که نامش مسیح ــ عیسی بن مریم ــ است مژده می‌دهد که در دنیا و سرای واپسین آبرومند و از مقرّبان است.»

فرشتگان به مریم بشارت می‌دهند که خداوند کلمه خود را به او عطا خواهد کرد؛ یعنی مسیح عیسی بن مریم که «وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ» (آبرومند در دنیا و آخرت) و «مِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (از مقربان درگاه الهی) است.

بنابراین در زیارت عاشورا‍، ما به برکت امام حسین (علیه‌السلام) مقامی را از خداوند درخواست می‌کنیم که مقام دو پیامبر بزرگ و اولوالعزم خدا، یعنی حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهما‌السلام) است.

این سؤال مطرح است که چرا قرآن معجزه‌ای از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت (علیهم‌السلام) ذکر نکرده است، در حالی که انجیل پر از معجزه‌های حضرت عیسی (علیه‌السلام) است؟ این مسئله فلسفه مفصّلی دارد. قرآن دنبال هدفی بالاتر از معجزه‌پردازی است. در گذشته، هدایت بشر از طریق معجزه و کارهای خارق‌العاده انجام می‌شد، اما قرآن می‌خواهد انسان را به درجه بالاتری ارتقا دهد؛ رشد با حرف، منطق، دلیل و فکر.

این به معنای آن نیست که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت (علیهم‌السلام) آن مقام‌ها و کرامات را نداشتند. در زیارت عاشورا می‌گوییم: خداوندا، به برکت حسین (علیه‌السلام) می‌خواهم به مقامی برسم که مقام عیسی بن مریم است. این نشان می‌دهد که امام حسین (علیه‌السلام) در چه مقامی است که کسی که به او توسل کند، ولایتش را بپذیرد و محو در جمال او شود، می‌تواند به چنین مقام‌هایی برسد.

 

ماهیت آبرومندی

آبرومندی و آبروداری یک موضوع کاملاً فطری و انسانی است. انسان سالم، پاک و متعادل، انسان آبروداری است که برای حفظ آبروی خود اهمیت قائل می‌شود. کسی که می‌گوید نظر مردم برایش مهم نیست و هر طور دوست دارد حرف می‌زند و زندگی می‌کند، انسان خودخواهی است که برای دیگران ارزش قائل نیست، نه انسان وارسته‌ای.

این واقعیت را می‌توان در رفتار همین افراد مشاهده کرد. وقتی همین شخصی که می‌گوید نظر دیگران برایش مهم نیست، در مقابل کسی قرار می‌گیرد که برایش اهمیت دارد ــ یک محبوب، یک انسان با مقام بالا، یا کسی که برایش احترام قائل است ــ دیگر همان‌طور حرف نمی‌زند و هر چه از دهانش در می‌آید نمی‌گوید. خود را مرتب می‌کند، رودربایستی می‌کند و با ادب حرف می‌زند. این نشان می‌دهد که برای کسانی که ارزش قائل است، حرمت قائل می‌شود، اما برای بقیه ارزشی قائل نیست.

انسان‌های وارسته، عاقل، کامل، باسواد و باف رهنگ در مقابل همه، حتی کودکان، با ادب و مودّب هستند. چرا؟ چون برای همه ارزش قائل هستند و برای همه احترام قائل هستند. در روایات بر این نکته تأکید شده که کسی که از مردم خجالت نمی‌کشد و حفظ آبرویش جلوی مردم برایش مهم نیست، از خدا هم خجالت نمی‌کشد. کسی که برای مردم ارزش قائل نباشد، برای خدا هم ارزش قائل نیست و وقت که برسد، هر کاری ممکن است انجام دهد.

 

آبرو در قرآن و روایات

آبروداری به عنوان یک ویژگی خوب انسانی در همه مکاتب بشری و در همه جوامع باف رهنگ مطرح است. در قرآن و روایات ما نیز بر آبروداری تأکید شده است. این تأکید به حدی است که در توصیه‌های بزرگان دین آمده: آبروی تو مال خودت نیست؛ حق نداری آن را خرج کنی. آبروی تو مال خداست و اختیارش را به دست خودت نداده. آبروی مؤمن حرمتش مثل حرمت کعبه، مثل حرمت شعائر الهی و مثل حرمت ماه‌های حرام است. نمی‌توان آن را به راحتی خرج کرد.

قرآن به زیبایی از آدم‌های فقیری تعریف می‌کند که به خاطر آبروداری حاضر نیستند از کسی درخواست کنند. حاضرند گرسنگی بکشند و نداری را تحمل کنند، اما حاضر نیستند آبرویشان را زیر پا بگذارند و از کسی درخواست کنند:

﴿لِلفُقراءِ الذینَ أُحصِروا فی سَبیلِ اللّهِ لایَستَطیعونَ ضَرباً فی‌الأرضِ یَحسَبُهم الجاهِلُ أغنِیاءَ مِن التَّعَفُّفِ تَعرِفُهم بِسیمـهم لایَسئَلونَ النَّاسَ إلحافاً﴾ (البقره: ٢٧٣)

«برای نیازمندانی است که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته‌اند و توان گام زدنی در زمین ندارند و کسی که نمی‌داند به‌خاطر خویشتن‌داری آنها را بی‌نیاز می‌پندارد. تو آنها را از چهره‌شان می‌شناسی؛ مصرّانه از مردم درخواست نمی‌کنند. و هر چیز برگزیده‌ای را انفاق کنید قطعاً خدا به آن داناست.»

شأن نزول این آیه درباره اصحاب صفّه است. آنها یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند که از بس فقیر و ندار بودند، حتی جایی برای زندگی نداشتند و روی بالکن کنار مسجد پیامبر زندگی می‌کردند. اما این‌قدر آبرودار بودند که برخورد آنها طوری بود که کسی آنها را نمی‌شناخت و فکر می‌کرد آدم‌های پولدار و ثروتمندی هستند.

قرآن به بقیه مؤمنین می‌گوید: خیراتتان را به این‌طور آدم‌ها بدهید؛ نه به کسانی که هر روز می‌آیند درخواست می‌کنند و گدایی می‌کنند. بروید به کسانی بدهید که آبرودار هستند و حاضر نیستند بیایند درخواست دهند. بروید آنها را شناسایی کنید.

آبروداری پیش مردم مهم است، اما از آن مهم‌تر آبروداری نزد خداست. اگر بفهمیم که آبرو، عزت، محبت و مودت اصلی دست خداست، دیگر نگرانی اصلی ما آبروداری پیش مردم نیست. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذینَ ءَامَنوا و عَمِلوا الصّلِحتِ سَیَجعَلُ لَهمُ الرَّحمنُ وُدّاً﴾ (مریم: ٩٦)

«کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دل‌ها] قرار می‌دهد.»

کسانی که برای خدا کار کنند، خداوند آبرویشان را در همین دنیا حفظ می‌کند و محبت آنها را در دل مردم می‌اندازد. اگر بنای انسان در زندگی این باشد که نزد خدا رو سفید باشد، این معنایش این نیست که مردم برایش ارزش ندارند. برای مردم هم ارزش قائل است، اما به خاطر خدا ارزش قائل است. بنابراین اگر قرار بر این شد که چیزهایی باعث آبرو و ارزش در بین مردم شود، اما نزد خدا ارزش نداشته باشد، دیگر آنها را ترجیح نمی‌دهد.

 

مرگ و عار در کلام امام حسین (علیه‌السلام)

شب عاشورا، اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) این شعر را زمزمه می‌کرد:

المَوتُ أولی مِن رُكوبِ العاری / وَ العار أولى مِن دُخولِ النّاری

مصرع اول: مرگ برای من حسین خیلی بهتر از عار و ننگ است. من حاضر نیستم ذلت بپذیرم و زیر بار ننگ ابن زیاد و یزید و امثال آنها بروم. حاضرم بمیرم ولی آبروداری کنم. حاضرم کشته شوم ولی ذلیل نشوم.

مصرع دوم: بله، من حاضرم بمیرم ولی عار و ننگ نپذیرم. اما من حسین حاضرم عار و ننگ بپذیرم ولی جهنمی نشوم.

توجه کنید: حاضرم آبرویم را به اصطلاح مردم بریزم و بگویم: آقا، من اشتباه کردم؛ بله، حق با شماست. چرا؟ چون اگر وقتی فهمیدم اشتباه کردم، باز هم بگویم نه و شروع کنم به توجیه کردن، چه چیزی را از دست می‌دهم؟ بهشت و رضای خدا را از دست می‌دهم. انسانیت را هم از دست می‌دهم. بنابراین آبرویم نزد مردم برود، اما پا روی حق نمی‌گذارم. حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: من حاضرم عار و ننگ را بپذیرم ولی جهنمی نشوم.

برخی گفته‌اند این اشاره دارد به جریانی که شخصی گفته بود: من اشتباه کردم؛ ستمی که در حق فاطمه (علیها‌السلام) و علی (علیه‌السلام) روا داشتم، فهمیدم که اشتباه بوده. اما وقتی به او گفتند که خوب، حالا که فهمیدی اشتباه کردی، بیا جبران کن یا حق را به صاحبش برگردان، گفته بود: نه، عارم می‌شود. امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرماید: این عار را آدم باید بپذیرد ولی جهنمی نشود.

 

معنای آبرومند شدن به واسطه حسین (علیه‌السلام)

وقتی در زیارت عاشورا از خدا می‌خواهیم که نزد او آبرومند باشیم و «وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ علیه السلام فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ» باشیم، معنای این آبرومند شدن با حسین (علیه‌السلام) چیست؟

گاهی ممکن است فکر کنیم که آبرو گرفتن از حسین (علیه‌السلام) یعنی اینکه از نام حسین (علیه‌السلام) دم بزنیم و بگوییم: من روضه‌خوان امام حسینم، من سخنران امام حسینم، پس این‌طوری آبرو کسب می‌کنم. اما منظور این نیست. برعکس، در توصیه‌های خود ائمه (علیهم‌السلام) همیشه به شیعیانشان می‌گفتند:

کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً

«زینت ما باشید، نه باعث ملامت و سرزنش ما.»

مبادا که وقتی شما سخنران مجلس حسین (علیه‌السلام) هستید، سینه‌زن مجلس حسین (علیه‌السلام) هستید یا خادم مجلس حسین (علیه‌السلام) هستید، کاری کنید که مردم بگویند: ببینید، این مذهبی‌ها این‌طور هستند! اهل بیت (علیهم‌السلام) از این موضوع خیلی ناراحت می‌شدند و می‌گفتند: شما آبروی ما باشید، نه اینکه بخواهید از اسم ائمه برای خودتان آبرو کسب کنید. در رفتارتان کاری کنید که آبرو برای این مکتب بیاورید.

بنابراین منظور از «عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ علیه السلام فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ» چیست؟ یعنی ما در زیارت عاشورا می‌گوییم: خدایا، من فهمیدم که اگر حسینی باشم، اگر حسینی زندگی کنم، اگر حرف حسین (علیه‌السلام) را گوش کنم و مثل حسین (علیه‌السلام) زندگی کنم، این من را نزد تو آبرومند می‌کند. نه اینکه بخواهم از اسم حسین (علیه‌السلام) برای خودم آبرو بخرم یا حسین را خرج آبروی خودم کنم، بلکه من خودم را خرج حسین (علیه‌السلام) می‌کنم، فدای راه حسین (علیه‌السلام) می‌کنم و خواسته‌هایم را زیر پا می‌گذارم تا آن‌طوری که حسین (علیه‌السلام) می‌خواست زندگی کنم. چون می‌دانم اگر کسی این‌طور زندگی کند، به آن مقام می‌رسد و نزد خدا آبرومند می‌شود.

بعدی: تقرّب

قبلی: موالات: پیوند ناگسستنی با خدا

بازگشت به فهرست

 

مطلب فوق در تاریخ 24/11/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است