مقدمه
در فرازهای قبلی از دعای مکارمالاخلاق، امام سجاد (علیهالسلام) از خداوند گذشت، دوستی، مهربانی، خوب خواستن برای دیگران، تواضع در برابر دیگران، ندیدن عمل خود و بیانتظاری را طلب کرده بودند. اما در مقابل کسانی که بر عناد و ستم پای میفشارند، چه باید کرد؟ آیا در مکتب اسلام باید تن به ستم داد؟
پاسخ این است که در مکتب ما ستمپذیری نیست. اگر کسی بخواهد به ما ظلم کند، معنی این نیست که چنان توصیه شده که دیگران بر ما سوار شوند و هر نوع ظلمی بکنند و ما هیچ واکنشی نشان ندهیم. در این راستا به عبارت نهم دعا میرسیم.
بررسی عبارت «ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي»
وَ اجْعَلْ لِي … ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي
«و برایم در برابر کسی که با من عناد میورزد، پیروزی قرار بده.»
امام سجاد (علیهالسلام) از خداوند میخواهد که در مبارزه، مقاومت و رویارویی با ظالمین، یاریاش کند تا پیروز شود
تحلیل واژگان کلیدی
ظَفَراً: در زبان عربی به معنای غلبه کردن است؛ آن غلبهای که مقدمه پیروزی محسوب میشود و در نهایت معنای پیروزی میدهد.
عَانَدَنِي: از ریشه «عناد» به معنای مخالفت کردن با چیزی با اینکه میدانیم درست است. معاند کسی است که شخص مطمئن است یقین دارد که او میفهمد حق با اوست یا حداقل احتمالش را میدهد، ولی روی لجبازی، تکبر یا حساب دیگری میخواهد بر حق پا بگذارد.
این نکته بسیار مهم است و نشان میدهد که امام سجاد و سایر پیشوایان ما با کسانی که از روی جهل، تفاوت در طرز فکر یا سلیقه مخالفت میکردند، مشکلی نداشتند. دعایشان درباره کسانی است که عناد دارند؛ یعنی میفهمند ولی میخواهند حق را پایمال کنند.
پیروزی در آیات قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی پیروزی را وعده داده و اهمیت آن را بیان کرده است:
﴿وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (الصف: ۱۳)
«و (پاداش) دیگری که دوستش دارید؛ حمایتی از جانب خدا و پیروزی نزدیک! و مؤمنان را مژده بده.»
این آیه نشان میدهد که پیروزی برای انسانها شیرین و مطلوب است. قرآن میگوید: هرچند وعده بهشت دادهام، اما میفهمم شما الان این پیروزی دنیوی را میخواهید، پس این را هم به شما میدهم.
همچنین در آیه دیگری میخوانیم:
﴿رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾ (البقره: ۲۵۰)
«ای خداوندگار ما، از شکیبایی سرشارمان کن و گامهایمان را استوار ساز و ما را بر گروه حقنشناسان پیروز گردان.»
توضیح مفهوم کافر
لازم به ذکر است که «کافر» در قرآن به معنای هر کسی که مسلمان نیست، نمیباشد. کافر یعنی معاند؛ کسی که میفهمد یک چیز حق است و آن را انکار میکند. از نظر قرآن، یهودی، مسیحی یا زرتشتی نیز میتواند مؤمن باشد، چرا که آن کسی که حق را میفهمد و قبول دارد، از نظر قرآن مؤمن محسوب میشود.
آیه دیگری از قرآن:
﴿وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا﴾ (الفتح: ۲۴)
«و اوست همان کسی که در دل مکه، پس از پیروزکردن شما بر آنان، دستهای آنها را از شما و دستهای شما را از ایشان کوتاه گردانید، و خدا همواره به آنچه میکنید بیناست.»
خداوند فتح مکه و پیروزی مسلمانان را به عنوان نعمت یادآوری میکند، که نشاندهنده این است که پیروز شدن در جنگهای ظاهری و نزاعها چیز خوب و مطلوبی است.
شرایط پیروزی: ایمان و صبر
قرآن کریم شرط پیروزی را ایمان و صبر معرفی میکند:
﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ﴾ (الأنفال: ۶۵)
«ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ برانگیز. اگر از شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند، و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند، چرا که آنان گروهی هستند که نمیفهمند.»
این آیه اعجاز ایمان و صبر را بیان میکند؛ هر مؤمن صابر میتواند حریف ده نفر از دشمنان باشد. در آیه بعد میخوانیم:
﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ (الأنفال: ۶۶)
«اکنون خدا بر شما تخفیف داده و دانست که در شما ضعفی هست. پس اگر از شما یکصد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند، و اگر از شما هزار تن باشند، به توفیق الهی بر دو هزار تن غلبه کنند، و خدا با شکیبایان است.»
کاربرد عملی ایمان و صبر در زندگی
این اصول فراتر از چهارچوبهای صرفاً مذهبی، رمز موفقیت در همه امور زندگی محسوب میشوند. هر کسی که در ثروتاندوزی، تخصصیابی یا هر هدف دیگری موفق شده، دو شرط اساسی را رعایت کرده است:
۱ـ ایمان به هدف: باور واقعی به اینکه هدف انتخاب شده درست و قابل دستیابی است؛
۲ـ صبر و پایداری: مقاومت در برابر شکستها و ادامه تلاش تا رسیدن به نتیجه.
بسیاری از ما تصمیمی میگیریم اما پس از چند تلاش ناکام، دست از کار میکشیم. در حالی که افراد موفق صدها بار تلاش کرده و شکست خوردهاند، اما باز هم ادامه دادهاند تا به نتیجه رسیدهاند.
تعالیم روایات در باب پیروزی
حدیث پیغمبر (صلی الیه علیه وآله)
الظَّفَرُ بِالجَزمِ و الحَزمِ (بحار الأنوار: ۷۷/۱۶۵/۲)
«پیروزی در زندگی وابسته است به دو چیز: جزم و حزم.»
- جزم: تصمیم قاطع و راسخ برای رسیدن به هدف؛
- حزم: دوراندیشی، صبوری و مقاومت در برابر موانع.
حدیث امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
الظَّفَرُ بِالحَزمِ، و الحَزمُ بِإجالَةِ الرَّأيِ (نهج البلاغه: حکمت ۴۸)
«پیروزی، شرطش دوراندیشی است؛ و دوراندیشی نیازمند تلاش فکری است.»
حدیث امام صادق (علیهالسلام)
يَظفَرُ مَن يَحلُمُ (بحار الأنوار: ۷۸/۲۶۹/۱۰۹)
«کسی موفق و پیروز میشود که بردبار باشد.»
حلم به معنای وسعت ظرف وجود است. آدم حلیم مثل دریای وسیع است که اگر سنگ بزرگی هم در آن بیفتد، تکان نمیخورد؛ برخلاف کاسه کوچک که با ریختن یک ریگ، آبش بیرون میریزد.
شعر در باب صبر و پیروزی
یکی از اشعار مشهور که گاهی به حافظ نسبت داده میشود (اما از او نیست):
صبر و ظفر هردو دوستان قدیمند / بر اثر صبر نوبت ظفر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از زَهر / بار دگر روزگار چون شِکَر آید
همچنین شعر مشهور شافعی:
بِقَدرِ الكدِّ تُكتَسَبُ المَعالي / وَمَن طَلبَ العُلا سَهرَ اللَّيالي
وَمَن طَلبَ العُلا بِغَيرِ كَدٍ / أضاعَ العُمرَ في طَلَبِ المُحالِ
«به اندازهای که تلاش کنیم، بزرگی و موفقیت به دست میآید. کسی که دنبال بزرگی است باید شبها را بیدار بماند. کسی که بخواهد موفق شود ولی تلاش نکند، فقط وقتش را تلف میکند.»
مفهوم حقیقی پیروزی در مکتب اهل بیت
پیروزی با فضل و احسان
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهج البلاغه میفرمایند:
خُذْ على عَدُوِّكَ بِالفَضلِ، فإنَّهُ أحلى (أحَدُ) الظَّفَرَينِ (نهج البلاغه: نامه ۳۱)
«پیروزی واقعی این است که قدرت دفاع از خود داشته باشی، ولی با فضل و احسان رفتار کنی.»
پیروز واقعی کسی است که قدرت مقاومت و دفاع از خود دارد، اما پس از پیروزی، انتقام نمیگیرد بلکه با گذشت و احسان رفتار میکند.
پیروزی بر غضب و شیطان
ظَفِرَ بِالشيطانِ مَن غَلَبَ غَضَبَهُ، ظَفِرَ الشيطانُ بِمَن مَلَكَهُ غَضَبُهُ (غرر الحکم: ۶۰۴۸-۶۰۴۹)
«آن کسی که بر غضب خود غلبه کند، بر شیطان پیروز شده است. و شیطان بر کسی پیروز شده که غضب بر او حکومت کند.»
حضرت علی (ع) در جنگ با دشمنی که بر سینهاش تف انداخت، از کشتن او دست کشید و فرمود: «اکنون نمیکشمت چون غضبم میخواهد تو را بکشم. من دنبال انتقام نیستم، هدفم دفاع از حق است.»
پیروزی بدون گناه
ما ظَفِرَ مَن ظَفِرَ الإثمُ بهِ و الغالِبُ بِالشَّرِّ مَغلوبٌ (بحار الأنوار: ۷۵/۳۲۰/۴۹)
«کسی که گناه بر او پیروز شود، پیروز نشده است. و آن کسی که با بدی پیروز شود، در حقیقت مغلوب است.»
پیروزی از راه گناه، ظلم و تضییع حق دیگران، پیروزی حقیقی نیست. هدف وسیله را توجیه نمیکند.
تفاوت پیروزی کریمان و لئیمان
ظَفَرُ الكِرامِ عَفوٌ و إحسانٌ، ظَفَرُ اللِئامِ تَجَبُّرٌ و طُغيانٌ (غرر الحکم: ۶۰۴۴-۶۰۴۵)
«پیروزی آدمهای کریم همراه با عفو و احسان است؛ پیروزی آدمهای لئیم همراه با تجبر و طغیان است.»
ظَفَرُ الكريمِ يُنجِي، ظَفَرُ اللَّئيمِ يُردِي (نهج البلاغه: حکمت ۴۸)
«پیروزی آدم کریم باعث نجات میشود؛ پیروزی آدم لئیم باعث نابودی میشود.»
پیروزی بدون ظلم
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
أما إنّهُ لم يَظفَرْ بِخَيرٍ مَن ظَفِرَ بِالظُّلمِ (تحف العقول: ۳۵۸)
«بدان که کسی که با ظلم پیروز شود، به خیری پیروز نشده است.»
پیروزی بر جنگ، نه در جنگ
شاعر ارزشمند ما، مرحوم قیصر امینپور، این مفهوم را زیبا بیان کرده است:
شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
«به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ،
که بر جنگ!»
پیروزی در جنگ هنر نیست؛ پیروزی بر جنگ هنر است. هدف اصلی اهل بیت (علیهمالسلام) این نبود که بر دیگران غلبه کنند، بلکه آن بود که جنگ و دشمنی از بین برود و محبت، گذشت و صلح برقرار شود.
پیروزی انبیاء و اولیاء
قرآن کریم میفرماید:
﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ (المجادله: ۲۱)
«خدا چنین مقرر داشته است که قطعاً من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بهراستی خدا نیرومند و باعزت است.»
همچنین:
﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ * وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴾ (الصافات: ۱۷۱-۱۷۳)
«و قطعاً سخن ما دربارۀ بندگان فرستادهشدۀ ما چنین رفته است: که بهراستی آنها حمایتشدگان خواهند بود و لشکر مایند که قطعاً پیروزند.»
ممکن است کسی بپرسد که چگونه انبیاء پیروز بودند در حالی که بسیاری از آنان کشته شدند؟ پاسخ این است که پیروزی آنان در بیان حق و هدایت بشر بود، نه در غلبه مادی بر دشمنان. آنها هدفشان را محقق کردند: حجت را تمام کردند، راه خوبی را به مردم نشان دادند و حق را بلند کردند.
پیروزی بر اساس هدف تعریف میشود. کسی که هدفش بیان حق باشد، با کشته شدن نیز به هدفش رسیده و پیروز است، چرا که حرف حق بیشتر بلند میشود.
﴿فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾ (المائده: ۵۶)
«پس بهراستی حزب خدا پیروزمندان واقعیاند.»
نتیجهگیری
عبارت «وَ اجْعَلْ لِي… ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي» در دعای مکارمالاخلاق، درخواست پیروزی بر معاندان است، اما نه به معنای نابودی و انتقامجویی، بلکه به معنای توانایی تبدیل دشمن به دوست، معاند به محب، و برقراری صلح و محبت.
پیروزی حقیقی آن است که انسان بتواند با محبت، رفتار نیک و بیان حق، نگاه مخالفان را تغییر دهد و آنها را به سوی راه راست هدایت کند. این است معنای واقعی پیروزی در مکتب اهل بیت (علیهمالسلام).
خداوند به ما توفیق دهد که این معارف را درک کنیم و در زندگی خود به کار بندیم.
بعدی: ۳۹ـ مکر، هدف و وسیله
قبلی: ۳۷ـ شیوه برخورد با خصومت
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است