مقدمه
پس از وقفهای که به دلایل مختلف در پیگیری مباحث شرح دعای مکارمالاخلاق از صحیفه سجادیه داشتیم، اکنون به بخش نهم دعا رسیدهایم. در فرازهای قبل به شیوه برخورد با رفتارهای زشت، حقکشیها، ظلمها، ستمها و فریبکاریهایی که با ما انجام میشود پرداختیم.
در این فراز نهم به عبارت مهمی میرسیم که فرصت مناسبی برای بررسی مفهوم مکر در قرآن و حدیث و همچنین بحث هدف و وسیله فراهم میکند.
بررسی عبارت «مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي»
وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي
«و به من تدبیری برای مقابله زیرکانه با کسی که به من آسیب میزند عطا کن.»
امام سجاد (علیهالسلام) از خداوند میخواهد که تدبیر، نقشهکشی و زیرکی برای مقابله با کسانی که برایش نقشه میکشند و او را فریب میدهند، عنایت کند.
تحلیل واژگان کلیدی
مکر: در لغت به معنای آن تدبیر، زرنگی و نقشهکشی است که شخص برای آسیب زدن مخفیانه و زیرکانه به دیگری به کار میبرد.
کید (از فعل كَايَدَنِي): همان مفهوم مکر؛ یعنی زرنگی کردن، مخفیانه با نقشهکشی و برنامهریزی قصد ضربه زدن و آسیب رساندن به کسی داشتن.
مکر در قرآن کریم
مکر خداوند در آیات
قرآن کریم در آیات مختلفی از مکر سخن میگوید؛ هم از مکر بدان و هم از مکر خداوند:
﴿وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ﴾ (آل عمران: ۵۴)
«و نقشه کشیدند و خدا هم نقشه کشید؛ و خدا بهترین نقشهکشان است.»
﴿أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ﴾ (الأعراف: ۹۹)
«آیا از مکر خدا خود را ایمن دانستند؟ با آنکه جز گروه زیانکاران کسی خود را از مکر خدا ایمن نمیداند.»
﴿وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ﴾ (الرعد: ۴۲)
«و بهراستی کسانی که پیش از آنان بودند نقشه کشیدند، ولی نقشهها همگی از آن خداست. آنچه را که هر کسی به دست میآورد میداند. و کافران خواهند دانست که فرجام آن سرا از آن کیست.»
سایر صفات منفی نسبت داده شده به خدا در قرآن
قرآن کریم در آیات مختلف، صفات و رفتارهایی را که ظاهراً منفی به نظر میرسند به خداوند نسبت میدهد:
- گمراه کردن: ﴿فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ﴾ (ابراهيم: ۴) «پس خدا هر که را بخواهد گمراه میکند و هر که را بخواهد راهبری میکند.»
- استدراج: بتدریج خراب کردن اوضاع انسان
- استهزاء: ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ﴾ (البقره: ۱۵) «خدا آنها را مسخره میکند.»
- مخادعه (نیرنگ): ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ﴾ (النساء: ۱۴۲) «منافقان میخواهند خدا را فریب دهند و او آنها را فریب میدهد.»
- فراموش کردن: ﴿نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ﴾ (التوبه: ۶۷) «آنها خدا را فراموش کردند پس خدا آنها را فراموش کرد.»
- سخریه: ﴿سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ﴾ (التوبه: ۷۹) «خدا از آنها سخریه کرد.»
تفسیر صحیح مکر الهی
زبان و روش قرآن
قرآن کریم با زبان و روشی خاص، قانون و سنت خداوند را در مورد انسانها با بیانهای مختلف تشریح میکند. آن سنت این است که خداوند به انسان اختیار و قدرت انتخاب داده، ولی هر راهی که انتخاب کند و هر کاری که بکند، نتیجهاش را خودش خواهد دید.
خداوند میتوانست چنین نکند؛ میتوانست کاری کند که اگر کسی اشتباه کند نتیجه بد نبیند، یا اگر کسی ظلم کند سرش به سنگ نخورد. اما این قانون را وضع کرده که حقیقت اعمال به خود انسانها برمیگردد.
مکر به خود برمیگردد
﴿وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ﴾ (الأنعام: ۱۲۳)
«در حالی که آنان جز علیه خودشان نقشه نمیکشند، ولی درک نمیکنند.»
در جایی میفرماید خدا نقشه میکشد، و در جای دیگر میگوید هر کس نقشه میکشد علیه دیگران، در واقع برای علیه خودش نقشه میکشد.
همانطور که در جنبه مثبت میفرماید:
﴿وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ﴾ (لقمان: ۱۲)
«و هر که سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس میگزارد.»
قانون عکسالعمل الهی
﴿وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ﴾ (فاطر: ۴۳)
«و نقشه پلید جز بر سر صاحبش نمیآید.»
کسی که نیرنگ میزند و دنبال نقشهکشی برای دیگران است، فقط بر سر خودش میآید. ممکن است ما کوتاهبین باشیم و فکر کنیم الان حالش را گرفتیم، اما غافل از اینکه پنج روز، ده روز یا یک سال دیگر این نقشه بر سر خودمان برمیگردد.
همانطور که ضربالمثل معروف میگوید: «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی.»
تعبیر مولوی از مکر الهی
مولانا این مفهوم را زیبا بیان کرده است:
مکر حق را بین و مکر خود بهل / ای ز مکرش مکر مکاران خجل
قویترین نقشهکشها و زرنگترین آدمهایی که مینشینند نقشه میکشند برای دیگران، در مقابل نقشههای خداوند چیزی نیستند. همه محاسبات را میکنند، یک دفعه از جایی میخورند که اصلاً حسابش را نکرده بودند.
چونک مکرت شد فنای مکر رب / برگشایی یک کمینی بوالعجب
که کمینه آن کمین باشد بقا / تا ابد اندر عروج و ارتقا
مولانا میگوید: وقتی کسی خودش را تسلیم خدا کرد و گفت «خدایا من در مقابل تو هیچ هستم، زرنگبازی چیست؟ من اصلاً هیچ هستم»، آنگاه خداوند نقشهها را به نفع او میکشد. کمترین چیزی که گیرش میآید چیست؟ بقا و ارتقای ابدی.
بحث هدف و وسیله
طرح مسئله
اکنون که امام سجاد (علیهالسلام) از خدا میخواهد که مکر داشته باشد در مقابل دیگران، و آیات قرآن هم میگوید خدا مکار است و خیر الماکرین است، این سؤال پیش میآید که آیا نقشه کشیدن برای دیگران کار خوبی است یا نه؟
این بحث ما را به مسئله مهم هدف و وسیله میرساند: آیا هدف خوب، وسیله بد را توجیه میکند؟
نمونههای عملی
- اگر میخواهم اسلام رشد کند، آیا برای این هدف خوب حق دارم دروغ بگویم؟
- اگر میخواهم مردم معنویتر شوند، آیا میتوانم چیزی بسازم تا بیشتر گریه کنند؟
- اگر یک بیگناه دارند میکشند و من با یک دروغ میتوانم جانش را نجات دهم، باید دروغ بگویم یا نه؟
دو دیدگاه متضاد
دیدگاه اول: هدف وسیله را توجیه نمیکند. مطلقاً هیچ هدفی کار غیراخلاقی را توجیه نمیکند؛
دیدگاه دوم: هدفهای مهم، وسیلههای نادرست را توجیه میکند.
هر دو دیدگاه مشکل دارند؛ اولی خیلی سختگیرانه است و دومی راه را برای هر تجاوزی باز میکند.
راهکار قرآنی: عدالت حتی با دشمنان
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (المائده: ۸)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، بپاخاستگانی کوشا برای خدا و گواهانی بر اساس نظام عادلانه باشید، و مبادا کینه یک گروه شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عادل باشید که به پرواداری نزدیکتر است؛ و از خدا پروا کنید که بهراستی خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
قرآن میگوید: مؤمنین! دشمنان شما با شما دشمنی میکنند، اما این باعث نشود که شما بگویید برای از بین بردن دشمنان اسلام باید دروغ بگوییم، شیمیایی بزنیم، بمب اتم بزنیم یا هر کار غیراخلاقی انجام دهیم. شما عدالت بورزید.
حل مسئله: تفکیک اخلاقی از شرعی
اصل کلی
هیچ هدفی هیچ کار غیراخلاقی را توجیه نمیکند، در حالی که هدفهای مهم، کارهایی را از حالت غیراخلاقی به اخلاقی تبدیل میکند.
تعریف اخلاق
اخلاق یعنی آنچه وجدان مشترک انسانی میپسندد. اگر این تعریف را بپذیریم، مشکل حل میشود.
قاعده طلایی اخلاق
ملاک تشخیص اخلاقی بودن یا نبودن یک عمل، انصاف و قاعده طلایی اخلاق است:
آن چیزی که برای خودت میپسندی، برای دیگران بپسند؛ آن چیزی که برای دیگران نمیپسندی، برای خودت نپسند.
روش عملی تشخیص
فرمول ساده: خودت را به جای دیگری قرار بده و ببین آیا تأیید میکند یا نه.
مثال عملی
- اگر یک بیگناه دارند میکشند و کسی با دروغ گفتن جانش را نجات دهد، هر انسان با وجدان با هر آیین و مذهبی این کار را تأیید میکند.
- اما اگر من برای سود شخصیام دروغ بگویم، انصافاً اگر کسی دیگر همین کار کرده بود، آیا میگفتم کار خوبی کرد؟
دیدگاه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درباره مکر
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به کسانی که مدام میگفتند شما عرضه ندارید، معاویه چطور حکومت میکند، او بلد است نقشه بکشد اما شما مدام میگویید شرعاً جایز نیست، چنین پاسخ دادند: فکر نکنید من بلد نیستم نقشه بکشم. حکومتم برود چه میشود؟ شکست بخورم چه میشود؟ من حاضر نیستم مکر کنم، به کسی ضربه بزنم، کار غیراخلاقی بکنم. چرا؟ چون در عرف انسانی این کارها پسندیده نیست و هر کس کاری بکند که غیراخلاقی باشد، جایش در جهنم است.
مکر اخلاقی در جنگ
اصل جنگ اخلاقی
اصل جنگیدن چیز خوبی نیست و غیراخلاقی است، اما دفاع کردن اخلاقی است. در این جنگ اخلاقی که دارم از خودم دفاع میکنم، جنگ کسی پیروز میشود که تکنیک جنگ بلد باشد و روشهای جنگاوری را بداند.
روایت جنگ خندق
در جنگ خندق، عمرو بن عبدود – آدمی بسیار قوی هیکل که ظاهراً از امیرالمؤمنین هم قدش بلندتر و هیکلش بزرگتر بود – مبارز میطلبید. هیچکس جرأت نمیکرد برود جلوی او بجنگد. سرانجام امیرالمؤمنین رفتند.
در روایت آمده که حضرت علی (علیهالسلام) یک حقه به او زدند؛ گفتند با این هیکل و پهلوانیات این همه کمک آوردی بر خودت. وقتی او برگشت نگاه کند، حضرت زد به پایش و او را انداخت.
پیغمبر (صلی الله علیه وآله) به ایشان فرمودند:
يَا عَلِيُّ مَاكَرْتَهُ قَالَ نَعَمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْحَرْبُ خَدِيعَةٌ (تفسير القمی، ج ۲، ص ۱۷۶)
«یا علی! حقهای به او زدی؟ فرمودند: بله یا رسولالله، جنگ یعنی همین نیرنگها.»
چون اصل این جنگ اخلاقی بود و کشتن طرف مقابل اخلاقی بود، به کار بردن این تکنیک نیز اخلاقی به نظر میرسد.
نتیجهگیری
آنچه امام سجاد (علیهالسلام) در این فراز از دعا از خدا درخواست میکند این است: «خدایا من شل و ول نباشم، بیعرضه نباشم. در جایی که به صورت اخلاقی باید دفاع کنم، نه اینکه دنبال ضرر زدن به کسی باشم، بلکه در مقابل ضرر زدنهای دیگران بتوانم از خودم دفاع کنم. کم نیاورم، فکرم کار کند، بتوانم نقشه درست بکشم و نقشههای دشمن را خنثی کنم.»
این همان نکته اصلی است که در تمام فرازهای قبلی نیز بیان شده: در برابر زورگوییها، ستمکاریها و زیادهخواهیهای دیگران نباید خودمان را ذلیل کنیم، خوار کنیم و دست و پا چلفتی باشیم. باید زرنگ باشیم و حقمان را بتوانیم بگیریم.
بعدی: ۴۰ـ دین و قدرت
قبلی: ۳۸ـ پیروزی واقعی
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است