مقدمه
با ورود به فراز دهم دعای مکارمالاخلاق، مجدداً شاهد تأکید امام زینالعابدین (علیهالسلام) بر نکته مهمی هستیم. در فراز قبل، موضوع مقاومت، عزت و ایستادگی در برابر ستمگران مطرح بود، اما مبادا تصور کنیم که این توصیه به عدم پذیرش ستم، به معنای بدخواهی برای ستمگر یا پاسخ دادن بدی با بدی است.
در این فراز، امام سجاد با جمله زیبایی این تعادل اخلاقی را به ما تعلیم میدهد:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ
«خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و مرا چنان استوار ساز که با آن کس که با من دغلکاری میکند، با خیرخواهی مواجه شوم.»
تحلیل واژگان کلیدی
معنای غش
کلمه «غَشّ» که در فارسی نیز به کار میبریم و میگوییم «غش در معامله»، از ماده «غَشَشَ» گرفته شده است. این واژه به معنای مخلوط شدن، آمیخته شدن و ناخالصی است که معمولاً برای کسی به کار میرود که چیزی را قاطی میکند، زیر و رویش را جدا میکند و آن را قاطی میزند تا فریب ایجاد کند، دیگران را گول بزند و دغلکاری کند.
معنای نصح
نقطه مقابل «غَشّ»، «نُصح» است. در فارسی معمولاً نُصح و نصیحت را به معنای موعظه کردن و پند دادن میدانیم، در حالی که در عربی و اصل این لغت، معنای «نُصح» دقیقاً نقطه مقابل «غَشّ» است. در لغتنامهها نُصح ضد غش تعریف شده است.
اگر «غش» یعنی مخلوط کردن، قاطی زدن و ناخالص کردن، «نُصح» یعنی خلوص و پاکی. این خلوص و پاکی را در جاهای مختلف به کار میبرند. مثلاً وقتی عرب صحبتی برای کسی میکند تا خیر او را بخواهد، میگوید «نصیحتش دارد میکند». معنایش این نیست که دارد او را پند میدهد، بلکه یعنی دارد از صمیم دل، خالصانه چیزی را در اختیارش میگذارد.
همچنین در قرآن «توبه نصوح» آمده که یعنی توبه خالص، توبهای که ناخالصی در آن نیست:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا﴾ (التحریم: ۸)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! به سوی خدا توبهای خالص و پاک کنید.»
غش در آموزههای دینی
مذمت شدید غش
غش یکی از پلیدترین و زشتترین صفاتی است که از نظر اخلاقی در آموزههای دینی ما مطرح شده است. احادیث فراوان و متعددی در رابطه با غش وجود دارد.
رسول الله (صلی الله علیه وآله) میفرماید:
مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللّهُ عَنهُ بَرَكةَ رِزقِهِ، و أفسَدَ علَيهِ مَعيشَتَهُ، و وَكَلَهُ إلى نفسِهِ
«کسی که با برادر مسلمانش دغلکاری کند، خدا برکت روزیاش را از او میگیرد، معیشتش را خراب میکند و او را به حال خودش رها میکند.»
کسی که با دوستش، با مؤمنین، با مردم دغلکاری کند و خالصانه رفتار نکند، نتیجهاش این میشود که خدا برکت روزیاش را از او میگیرد، زندگی تنگ و خراب میشود، اعصاب خُرد میشود. طرف نمیداند چه کار کرده که مدام بدی میآورد، در حالی که ریشهاش اینجاست: برای دیگری خوب نخواسته است.
نمونههایی از غش در کسبوکار
کنترل کیفیت کالا
روایت شده که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) کنار کسی که غذا میفروخت رد شدند و فرمودند:
يا صاحِبَ الطَّعامِ، أسفَلُ هذا مِثلُ أعلاهُ؟ مَن غَشَّ المُسلمينَ فليسَ مِنهُم
«ای صاحب غذا! آیا زیر این مثل بالای آن است؟ کسی که مسلمانان را فریب دهد، از آنها نیست.»
این سؤال پیغمبر نشان میدهد که حتی همین که یک کسی در کارش، در کسبش – هر کسی به تناسب خودش، چه رستوراندار باشد، چه میوهفروش، چه کارمند – در ساعات کاریاش، در نوع برخوردش، در نوع خدماتش تفاوت قائل شود، مسلمان نیست.
کشف غش توسط وحی
امام باقر (علیهالسلام) روایت میکند:
مَرَّ النبيُّ صلى الله عليه و آله فِي سُوقِ المَدينةِ بطَعامٍ فقالَ لِصاحِبِهِ: ما أرَى طَعامَكَ إلاّ طَيِّبا، و سَألَهُ عن سِعرِهِ، فَأوحَى اللّهُ عَزَّ وجلَّ إلَيهِ أن يَدُسَّ يَدَيهِ فِي الطَّعامِ فَفَعَلَ فَأخرَجَ طَعاما رَدِيّا، فقال لِصاحِبِهِ: ما أراكَ إلاّ وقد جَمَعتَ خِيانَةً وغِشّا لِلمُسلِمينَ
«پیغمبر در بازار مدینه کنار کسی که مواد غذایی میفروخت رد شدند. فرمودند: چه مواد غذایی خوبی! چقدر میفروشی؟ خدا به پیغمبر وحی کرد که دستش را در آن غذا فرو برد. چنین کردند و غذای گندیده و خراب را از زیر بیرون آوردند. فرمودند: تو خیانت و دغلکاری با مسلمانان جمع کردهای.»
صداقت در معرفی کالا
روایت دیگری نقل شده از کسی که میگوید: «شتری از یک نفر خریده بودم. وقتی با شتر بیرون آمدم، آن فروشنده دوید دنبالم و گفت: این شتر را برای گوشت خریدی یا میخواهی مسافرت کنی؟ گفتم: مگر چطور؟ گفت: میخواهم بدانم برای چه کاری میخواهی. گفتم: میخواهم برای حج برم. گفت: پس برگردان، چون من از پیغمبر شنیدم:
لايَحِلُّ لِأحَدٍ يَبِيعُ شيئا إلاّ بَيَّنَ ما فِيهِ، ولايَحِلُّ لِمَن عَلِمَ ذلكَ إلاّ بَيَّنَهُ
«برای هیچکس حلال نیست که چیزی بفروشد مگر اینکه ویژگیهایش را بیان کند، و برای کسی که این را میداند حلال نیست مگر اینکه بیان کند.»
باید به مشتری ویژگیهای کامل جنس را بگویی، وگرنه حلال نیست و مال و لقمه حرام میشود.
دقت بینظیر در احکام معاملات
مخلوط کردن اجناس مختلف
از امام صادق (علیهالسلام) پرسیده شد که اگر کسی دو نوع غذا داشته باشد – یکی خوب و یکی بد – و آنها را با هم مخلوط کند و با یک قیمت بفروشد، چه حکمی دارد؟
لايَصلُحُ لَهُ أنْ يَفعَلَ ذلكَ يَغُشُّ بهِ المسلمينَ حتّى يُبَيِّنَهُ
«برای او درست نیست که چنین کند، چون با این کار مسلمانان را فریب میدهد، مگر اینکه بیان کند.»
باید به مشتری بگوید که این جنس دو گونه غذا است، یک جنس اعلا و یک جنس کمتر که با هم مخلوط شده و با قیمت کمتری عرضه میشود.
حتی در شرایط نور و سایه
امام کاظم (علیهالسلام) به هشام بن حکم که پارچههای شاپوری میفروخت فرمود:
يا هِشامُ، إنّ البَيعَ فِي الظِلِّ غِشٌّ، و إنَّ الغِشَّ لايَحِلُّ
«ای هشام! فروختن در سایه غش است و غش حلال نیست.»
یعنی باید در آفتاب بفروش تا مشتری بهخوبی جنس را ببیند. این مرز دقیق بین خیانت و امانت، صداقت و دغلکاری را نشان میدهد.
نقش انبیاء در مبارزه با غش
مولوی در مثنوی میگوید:
قلب و نیکو، در جهان بودی روان / چون همه شب بود و، ما چون شبروان
تا برآمد آفتابِ انبیا / گفت: ای غِش دُور شو، صافی بیا
انبیاء آمدند تا آفتابی در زندگی ما بیندازند، نوری در وجود ما ایجاد کنند که خاصیت این نور چیست؟ هر چیزی که غش، مخفیکاری و فریبکاری است کنار برود و صداقت، صفا و پاکی جایش را بگیرد.
نصیحت: نقطه مقابل غش
نصیحت در قرآن کریم
قرآن کریم تأکید میکند که باید ناصحانه با خدا، پیغمبر و مردم برخورد کنیم:
﴿لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (التوبه: ۹۱)
«بر ناتوانان و بر بیماران و بر کسانی که چیزی نمییابند هزینه کنند – در صورتی که برای خدا و پیامبرش خالصانه خیرخواهی نمایند – هیچ تنگنایی نیست، بر نیکوکاران ایرادی نیست، و خدا آمرزنده و مهربان است.»
وقتی جنگ است و مردم باید کمک کنند، اگر کسی مریض است یا امکانات ندارد، مهم آن «نُصح» است – مهم آن صداقت و دلسوختن برای مردم، برای امت، برای اسلام است.
شرط مسلمانی
رسول الله (صلی الله علیه وآله) میفرماید:
مَن لايَهتَمَّ بأمرِ المُسلِمينَ فلَيسَ مِنهُم ومَن لَميُصبِحْ ويُمسِ ناصِحا للّه ِولرَسولِهِ ولكِتابِهِ ولإمامِهِ ولعامَّةِ المسلِمينَ فلَيسَ مِنهُم
«کسی که به امور مسلمانان اهتمام نکند از آنها نیست، و کسی که صبح و شام ناصح خدا، رسولش، کتابش، امامش و عامه مسلمانان نباشد، از آنها نیست.»
شرط مسلمانی، دلسوز بودن و خالصانه فکر کردن راجع به دیگران است.
عمق نصیحت
رسول الله (صلی الله علیه وآله):
لِيَنصَحِ الرّجُلُ مِنكُم أخاهُ كنَصيحَتِهِ لنَفسِهِ
«هرکس از شما باید برای برادرش همانطوری که برای خودش دل میسوزاند، دل بسوزاند.»
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
يَجِبُ لِلمؤمنِ علَى المؤمنِ النَّصيحَةُ لَهُ في المَشهَدِ و المَغيبِ
«بر مؤمن واجب است که برای مؤمن در حضور و غیابش نصیحت کند.»
مولوی در این باره میگوید:
مکن راز مرا ای جان فسانه / شنیدستی مجالس بالامانه
شنیدستی که الدین النصیحه / نصیحت چیست جستن از میانه
دین پیغمبر ما یعنی نصیحت. میدانی نصیحت یعنی چه؟ یعنی خودت را از وسط بردار. اولین قدم دینداری حقیقی این است که من از میان برداشته شوم، بین من و دیگری فرق نباشد.
ویژگیهای انسان ناصح
نشانههای آدم ناصح
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) میفرماید:
أمّا علامَةُ النّاصِحِ فأربَعةٌ: يَقضي بالحَقِّ، ويُعطي الحَقَّ مِن نَفسِهِ، ويَرضى للنّاسِ ما يَرضاهُ لنَفسِهِ، ولايَعتدي على أحَدٍ
«نشانه آدم ناصح چهار چیز است: با حق قضاوت میکند، حق را از خودش میدهد، برای مردم همان را میپسندد که برای خودش میپسندد، و بر هیچکس تعدی نمیکند.»
۱ـ قضاوت عادلانه: وقت قضاوت، فقط حق را میبیند، نه اینکه فامیل است یا نیست، طرفدار است یا نیست؛
۲ـ عدالت با خود: هر چیز برای خودش میپسندد، برای دیگری هم میپسندد؛
۳ـ عدم تعدی: به هیچکس زور نمیگوید و توقع بیش از حد ندارد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
حَسبُ المَرءِ مِن نُصحِهِ نَهيُهُ عَمّا لا يَرضاهُ لنَفسِهِ
«برای انسان از نصیحتش همین بس است که از کاری نهی کند که برای خودش نمیپسندد.»
بالاترین درجه عبادت
رسول الله (صلی الله علیه وآله) میفرماید:
أنسَكُ النّاسِ نُسُكا أنصَحُهُم جَيبا وأسلَمُهُم قَلبا لجَميعِ المُسلِمينَ
«عابدترین مردم، کسی است که گریبانش پاکترین و دلش سالمتر نسبت به همه مسلمانان است.»
إنّ أعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّه ِيَومَ القِيامَةِ أمشاهُم في أرضِهِ بالنَّصيحَة لِخَلقِهِ
«بزرگترین جایگاه را پیش خدا در قیامت کسی دارد که بیشتر از همه در زمین با نصیحت برای خلق خدا راه رفته باشد.»
مولوی میگوید:
گفت الدین نصیحه آن رسول / آن نصیحت در لغت ضد غلول
این نصیحت راستی در دوستی / در غلولی خاین و سگپوستی
بی خیانت این نصیحت از وداد / مینماییمت مگرد از عقل و داد
فرمول قرآنی: نصیحت در برابر غش
مرحله اول: عدم پاسخ بدی با بدی
امام سجاد (علیهالسلام) از خدا میخواهد که نه تنها با مردم ناصحانه و دلسوزانه برخورد کند، بلکه حتی با آن کسی که برایش بد میخواهد و میخواهد او را گول بزند نیز چنین باشد.
قرآن در این زمینه میفرماید:
﴿وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾ (آل عمران: ۱۸۶)
«و قطعاً از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب داده شده است و از کسانی که شرک ورزیدهاند آزار فراوانی خواهید شنید؛ ولی اگر شکیبایی و پروا کنید، بهراستی آن از جنس ارادهٔ قاطع در کارهاست.»
مرحله دوم: پاسخ بدی با نیکی
اما امام سجاد (علیهالسلام) از این هم بالاتر میخواهد. نمیگوید فقط بدی نکنم، بلکه میخواهد به این آیه عمل کند:
﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾ (فصلت: ۳۴)
«و نیکی با بدی یکسان نیست. با آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل میگردد.»
او بد میکند، تو خوب بکن. او بد میخواهد برایت، تو برایش خوب بخواه. قرآن میگوید اگر چنین کنی، کمکم شیطان از میان برداشته میشود، روابط اصلاح میشود و رفیق میشوید.
تأثیرات مثبت نصیحت
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
النُّصحُ يُثمِرُ المَحَبَّةَ
«نصیحت، محبت را به بار میآورد.»
وقتی انسان دلش را خالص کند و بگوید: «این بد کرده به من، خدایا من دعایش میکنم، من برایش خوب میخواهم»، آنچنان انرژی خوبی در هستی ایجاد میشود که هم حال من را خوب میکند، هم حال او را، هم روابط ما را. اصلاً همه چیز خوب میشود.
سعدی میگوید:
خویشتن را خیر خواهی خیرخواه خلق باش / زآن که هرگز بد نباشد نفس نیکاندیش را
آدمیت رحم بر بیچارگان آوردن است / کآدمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را
راستی کردند و فرمودند مردان خدای / ای فقیه اول نصیحت گوی نفس خویش را
آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا / گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را
نتیجهگیری
این فراز از دعای مکارمالاخلاق به ما تعلیم میدهد که بالاترین درجه اخلاق این است که در برابر غش و دغلکاری دیگران، با نصیحت و خیرخواهی پاسخ دهیم. این یعنی نه تنها از خودمان دفاع کنیم و اجازه فریب خوردن ندهیم، بلکه در عین حال برای آن کسی که میخواهد ما را فریب دهد نیز خوبی و هدایت بخواهیم.
این روش نه تنها مشکل را از ریشه حل میکند، بلکه انرژی مثبتی در جهان ایجاد میکند که همه را تحت تأثیر قرار میدهد و جامعهای سالم و مبتنی بر صداقت و خیرخواهی متقابل به وجود میآورد.
بعدی: ۴۵ـ نیکی در برابر قهر و بخل
قبلی: ۴۳ـ توفیق اطاعت
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است