صراط مستقیم و عبودیت
به لطف خدای متعال در ده شب گذشته بر سر سفره کرامت و لطف حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) توفیق حاصل شد که در آیات قرآن کریم تدبّر کنیم و با بررسی آیات مرتبط با موضوع صراط مستقیم، معرفت بهتر و بیشتری نسبت به راه حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) به دست بیاوریم و بهتر درک کنیم که وقتی قرآن میفرماید:
﴿إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾ (الاسراء: ۹)
«قطعاً این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است راه مینماید.»
در واقع «ان هذا القرآن یهدینا الی طریق اهل البیت» است.
یکی از مهمترین و پرتعدادترین توصیفهایی که قرآن درباره صراط مستقیم بیان کرده و در آن تأکید کرده، مساوی دانستن این صراط با صراط عبودیّت و بندگی خداست. سه بار – در سوره آلعمران، مریم و الزخرف – در قرآن این آیه تکرار شده:
﴿إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾ (آلعمران: ۵۱)
«در حقیقت، خداوند پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستید [که] راه راست این است.»
و در سوره یس:
﴿وَأَنِ اعْبُدُونِي هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾ (یس: ۶۱)
«و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست!»
معنای عبودیت در صراط مستقیم
صراط مستقیم، صراط عبودیت و بندگی خداست. کسانی که به نکتههایی که شبهای گذشته عرض شد دقت کرده باشند، الان به خوبی متوجه میشوند که صراط مستقیم، صراط عبودیت بودن است و معنایش چیست.
توضیح داده شد که تمام داستان زندگی و تمام فلسفه حیات در این نکته خلاصه میشود که انسان یا باید خودش را انتخاب کند یا خدا را. یکی از این دو انتخاب را ما بیشتر نمیتوانیم داشته باشیم.
وقتی فهمیدیم انتخاب خدا یعنی پا گذاشتن روی این نفس و خودخواهی و منیّت و انانیّت، و دل دادن و عاشق شدن و شیفته شدن به حقیقت مطلق، خوبی بیانتها و زیبایی بینهایت، وقتی به این نکته توجه کنیم، آن موقع معنای آیاتی که فلسفه زندگی و معنی زندگی را عبادت خدا معرفی میکند، برای ما روشن میشود:
﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (الذاریات: ۵۶)
«و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.»
خدا میگوید: من شما را نیافریدم مگر برای اینکه من را بندگی کنید.
اگر کسی این توضیحاتی که شبهای گذشته داده شد را توجه نکرده باشد، شاید این پرسش برایش به ذهنش بیاید: خدایا، آخر این چه کاری بود؟ این تشکیلات و این کهکشانها و این انسان را آفریدی، این همه مصیبت، درد، رنج، غصه و این همه بدبختی و این همه رنجی که بشر میکشد، همه را آفریدی برای اینکه ما بیاییم تو را بندگی کنیم، حالا سرمان را بگذاریم روی سجده برای تو؟ چه گیر تو میآید؟
داستان عشقی خدا
آخر، میفهمیم قصه یک قصه عشقی است، یک داستان عاشقانه. از یک خدای مهربان، بسیار مهرورزی است که میخواهد بندگانی بیافریند که اینها او را با تمام وجود دوست داشته باشند و این رابطه عاشقانه برقرار بشود. این رابطه در این انتخاب، در دل این مصیبتها، در دل این شرور، عشق به وجود میآید و رشد میکند.
در مجلس امام حسین (علیهالسلام) هستیم. یک روایت از امام حسین (علیهالسلام) بخوانیم که فرمود:
«خداوند عزّ و جلّ بندگان را نیافرید مگر تا او را بشناسند. چون او را شناختند بپرستندش و چون او را بپرستند از پرستش جز او بینیاز میشوند.»
خدا نیافرید بندگانش را مگر برای اینکه او را بشناسند و عاشقش بشوند. وقتی او را شناختند و دوستش داشتند، بندگی میکنند او را. بندگی و عبادت یعنی اینکه انسان هیچ چیزی از خودش باقی نگذارد، هرچه هست معشوق است، فقط و فقط او میماند.
مردم، بندگان دنیا
آن موقع است باز معنی آن حدیث دیگر اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را متوجه میشویم که فرمود:
«به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم میشوند.»
مردم همه بنده و برده دنیا هستند. «عَبيدُ الدُّنْيا» دقیقاً همان چیزی است که ما گفتیم: یا باید خودمان را انتخاب کنیم یا خدا را.
معنای دنیا این عالم و این نعمتها و این مخلوقات زیبای خدا نیست. دنیا چیزی نیست جز نفس خودم، خودخواهیهای خودم. این میشود دنیا.
میگوید وقتی کسی خدا را داشت، دیگر به کسی دیگری و چیز دیگری اصلاً جلوه نمیکند در چشم او. وقتی خودش برایش مطرح نبود، چرا باید اینقدر هی زور بزند خودش را مطرح کند، هی از خودش بگوید، همهچیز اوست، برای اوست؟ هر چقدر مخفیتر، هر چقدر ناشناستر، هر چقدر خالصانهتر، او برای معشوق بهتر.
چقدر غبطه میخورم به حال این جوانان و این عزیزان که امشب، این شبها خالصانه، بیادعا، ساکت و بیحاشیه، هر کاری از دستشان برمیآید برای امام حسین (علیهالسلام) کردند – نه توقّعی، نه حرفی، نه حدیثی. پای دیگ، پای سفره، هر کاری توانستند کردند. خوشا به سعادتشان.
جمعبندی: محبت و عبودیت
جمعبندی عرایض در این یازده شب همین یک نکته باشد که ما در بررسی آیات قرآن از طرفی فهمیدیم که صراط مستقیم، محبت و مودت اولیای الله و کسانی که هستی خودشان را فدای خدا کردند – که ما در رأسشان اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را میبینیم و میشناسیم – صراط مستقیم است.
از طرف دیگر میبینیم که خدا تأکید میکند: ﴿وَأَنِ اعْبُدُونِي هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾ (یس: ۶۱)
این جمع بین آیات قرآن معنایش این میشود که هر چقدر محبت و مودت اولیای الهی و محبت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در دل بیشتر و بیشتر میشود، این عبادت و بندگی خدا در زندگی ما جلوهگرتر میشود.
امشب میگویند شب آخر، مزد را باید از مادرش گرفت. صلیالله علیک یا فاطمه الزهرا. امشب ما آمدیم میخواهیم مزدمان را از شما بگیریم. این مزد را میخواهیم در بندگی بیشتر و از خودگذشتگی بیشتر و دوستداشتن بیشتر مخلوقات خدا و مهربانتر شدن با هم و گذشت داشتن با هم، در اینها میخواهیم از شما بگیریم.
اگر اینها را در خودمان حس کردیم، عزاداریهای ما قبول شده. اگر اینها را حس نکردیم، قبول معلوم نیست. قبول یعنی تأثیر. قبول یعنی تأثیر در روح. قبول یک چیزی قراردادی نیست که بگوییم حالا امام حسین (علیهالسلام) بگوید قبول کنید، اینجا بنویسید قبول شده. نه، در دل من اگر تأثیر کرد، قبول شده است.
قبلی: راه انسانیت
مطلب فوق در تاریخ 7/11/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است