به لطف خداوند متعال و عنایت مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)، توفیق داشتیم در شبهای گذشته فرازهایی از زیارت نورانی عاشورا را مرور کنیم و با درسها و آموزهها و نکتههای بسیار ارزشمندی از این زیارت نورانی بیشتر آشنا شدیم.
امشب چند نکته از نکتههایی که بیشتر جنبه ابهام و سؤال دارد برای کسانی که با توجه به معنا زیارت میخوانند، بیان میکنیم. کسانی که فقط الفاظ را میخوانند و رد میشوند، طبیعی است برایشان سؤالی به وجود نمیآید. ولی کسی که دوست دارد بداند چه میگوید، معمولاً با ابهامها و سؤالاتی مواجه میشود.
سؤال درباره انتقام
یکی از سؤالاتی که درباره زیارت عاشورا معمولاً مطرح میکنند این است: ما در زیارت عاشورا حداقل دو بار از خدا میخواهیم که به ما توفیق انتقام گرفتن از خون حسین (علیهالسلام) و یارانش را بدهد، و خدا به ما توفیق بدهد که در رکاب امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) طالب خون حسین (علیهالسلام) باشیم.
ممکن است برای بعضیها این سؤال و ابهام به وجود بیاید که: چرا شما انتقام را ترویج میکنید؟ حالا یک اتفاقی بوده ۱۴۰۰ سال پیش افتاده، ما هم ناراحتیم از اینکه آن زمان این کار زشت اتفاق افتاد، اما الان سخن از انتقام گفتن چه معنی دارد؟ چه جایی دارد؟ الان سخن از دوستی، محبت، گذشت، صفا، صمیمیت و انسانیت باید گفت. انتقام برای چه؟
بعد هم، مگر الان آنهایی که امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساندند و ظلم کردند ــ که لعنت خدا بر آنها باد ــ خب، ما یک جلسه مفصل درباره لعن صحبت کردیم. مشخص شد که لعن معنیاش بیادبی و ناسزا نیست، بلکه ابراز برائت و نفرت از کار زشت ظالمان است. خب، ما این را قبول کردیم. ما آنهایی که آن زمان چنین ظلم بزرگی کردند، آنها را لعن میکنیم و از آنها بیزاری میجوییم و راه خود را از آنها جدا میکنیم.
ولی الان دیگر صحبت از انتقام، معنیاش چیست؟ الان که نیستند که ما از آنها انتقام بگیریم.
معنای ثار الله
برای پاسخ به این سؤال، یک اصطلاح دیگر در زیارت عاشورا را بررسی میکنیم که ارتباط پیدا میکند: تعبیر «ثارالله»:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ
«سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا.»
اصلاً «ثار الله» یعنی چه؟ ثار در عربی خیلی بحث روی آن است در کتابهای لغت. لغتشناسان میگویند: ثار به معنای خون، خونخواه و کسی است که ما دنبال خون او و خونخواهی او هستیم. به هر سه معنا به کار میرود در عربی.
خون کسی را که بریزند، میگوییم ثار آن ریخته شد. کسی اگر مطالبه کند خون کسی را ــ یعنی کسی کشته شده و من دنبال این هستم که حقش گرفته شود و انتقام از آن قاتل گرفته شود ــ من هم میشوم ثار آن فرد. و آن فردی هم که دارم دنبال خونخواهی او میروم، عرب به او هم چنین کلمهای را اطلاق میکند.
حالا «ثار الله»: خون خدا یعنی چه؟ اول، خدا که خون ندارد، معنی ندارد بگوییم خون خدا. مسلماً اینجا «ثار الله» وقتی به خدا نسبت داده شده، یک چیزی مثل یدالله است، مثل بیتالله است.
وقتی ما میگوییم خانه خدا، مگر خدا خانه دارد؟ نه! ما داریم نسبت میدهیم این خانه را به خدا. یعنی یک ارتباطی هست بین این خانه و خدا، یک شرافتی خدا به این خانه داده شده، اینجا خانه خدا، یک تقدسی داده، وگرنه خدا که خانه ندارد.
حتی قرآن میگوید «نَاقَةَ اللَّه»: شتر خدا. آن شتری که صالح (علیهالسلام) از کوه بیرون آورد به عنوان معجزه. خدا میگوید: «نَاقَةَ اللَّه»: شتر خدا. خدا که شتر ندارد. یعنی این شتری که خدا به آن شرافت داد، تقدس داد، به عنوان یک معجزه نشان داده شد.
ما امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را میگوییم ید الله. در قرآن هم به کار رفته: ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾ (دست خدا بالای همه دستهاست). خدا مگر دست دارد؟ نه! دست خدا یعنی کنایه از قدرت خدا.
وقتی هم میگوییم «ثار الله»: خون خدا، خب اینجا یعنی کنایه از خونی که این خون ارتباط به خدا پیدا کرده، شرافت الهی پیدا کرده، خدا به آن نظر دارد. یا به آن معنای دوم: خونی که خدا طالب اوست، خدا منتقم اوست، خدا دنبال احقاق حق اوست.
انتقام در قرآن
خدا منتقم است. ۱۳ بار در قرآن صفت انتقام برای خدا به کار رفته است:
﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ﴾ (سجده: ۲۲)
«خدا میگوید: ما از مجرمان انتقام میگیریم.»
﴿إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴾ (ابراهیم: ۴۷)
«که خدا شکستناپذیر انتقامگیرنده است.»
خدا باعزت و باصلابت و انتقامگیرنده است. خدا انتقام میگیرد. یعنی چه؟ خدا انتقام میگیرد یعنی چه؟ خدا طالب خون حسین (علیهالسلام) است یعنی چه؟
یعنی اینکه خدا نسبت به ظلم و ستم و بدی و شرارت بیتفاوت نیست. خدا عادل است. خدا خوب و بد برایش یکسان نیست. خدا از حق مظلوم دفاع میکند. ظالم را مجازات میکند. انتقام یعنی این. انتقام اگر معنایش این باشد، چیز خوبی است.
تفاوت گذشت از حق شخصی و حق خدا
ممکن است بگویید: پس چرا به ما گفتند که «لذتی که در عفو هست در انتقام نیست»؟ چرا این همه به ما توصیه کردند که گذشت کنید، دنبال انتقام نباشید؟ اما رسید به خدا و به امام حسین (علیهالسلام) و به قاتلان امام حسین (علیهالسلام)، میخواهید دم از انتقام بزنید؟ آن هم الان بعد از ۱۴۰۰ سال؟
انتقامی که گفتند خوب نیست، یا حداقل توصیه کردند ــ گرچه گفتند آنجا هم حق شماست انتقام بگیرید؛ اگر کسی به شما ستم کرد، حق شماست شما قصاص کنید، این حق را که کسی نمیتواند بگیرد ــ ولی خیلی توصیه کردند، قرآن هم توصیه کرده: گذشت کنید، انتقام نگیرید.
از چه چیزی انتقام نگیرید؟ از حق شخصی خودتان.
آیا اگر یک کسی به یک کسی دیگری ظلم کرده باشد، یک نفر از راه برسد و بگوید: آقا، من گذشت کردم، شما دیگر برو؟ میگوید: نه، ببخشید، شما گذشت کردید، حق من است، تو گذشت میکنی.
آنجا میگویند: آقا، شما اگر از حق خودت گذشت کنی، این خیلی خیلی ارزش دارد. اما از حق دیگران و از حق خدا؟
حق خدا یعنی چه؟ معنیاش این نیست که حالا خدا، نعوذبالله، یک موجودی است سختگیر، بیگذشت. نه! خدا که بارها بارها گفته غفور است، رحیم است، مهربان است، باگذشت است. حق خدا یعنی اینکه خدا راضی به ادامه پیدا کردن ظلم و ستم نیست.
گذشت از حق خدا یعنی اینکه یک کسی بگوید: آقا، دارد ستم میکند، ظلم میکند، حق مردم این دارد میخورد، رهایش کن، بگذار بخورد. نه! یعنی چه بگذار بخورد؟
آنجایی که گفتند گذشت کنید، یعنی اینکه گذشت تو اتفاقاً باعث ترویج خوبیها میشود. وقتی من گذشت میکنم، آن فرد شرمنده میشود. گذشت من باعث میشود که دیگران هم درس بگیرند، بروند به سمت خوبیها.
ولی یک کسی که من میبینم اگر از او گذشت کنم، ستمش را بیشتر میکند، ظلمش را بیشتر میکند، آنجا گذشت معنی دارد؟
ترحم بر پلنگ تیز دندان / ستمکاری بود بر گوسپندان
آنجا دیگر گذشت معنی ندارد. آنجا باید انتقام گرفت. انتقام یعنی این: یعنی جلوی ظلم، جلوی بدی، جلوی ستم، جلوی پررویی افراد باید ایستاد.
انتقام خون حسین (علیهالسلام) امروز!
نکته دوم: آقا، شما میگویید من میخواهم انتقام خون امام حسین (علیهالسلام) را بگیرم، بعد از ۱۴۰۰ سال؟
من اگر فهمیدم که معنی انتقام یعنی ایستادن جلوی ظلم، جلوی ستم، معنیاش این است که من همچنان امروز هم میخواهم جلوی ستم بایستم. این یعنی انتقام خون حسین (علیهالسلام).
چنانکه بعضیها میگویند: آقا، شما چرا لعنت میکنید بنیامیه را تا روز قیامت؟ خب، بچههای آنها چه گناهی کردند که شما لعنتشان میکنید؟ بنیامیه آن زمان آدمهای بدی بودند، نسل آنها الان از کسانی آمدند، من چه میدانم آدم خوبی است یا آدم بدی، اینها را برای چه باید لعن کنم؟ بگویم نسلشان تا قیامت خدا لعنتشان کند؟
بنیامیه یک اصطلاح سیاسی است، نه یک اصطلاح شجرهنامهای. زیارت عاشورا یک موضعگیری سیاسی است. بنیامیه یعنی خط ظلم و ستم بر اهل بیت (علیهمالسلام).
حالا اگر کسی سید هم باشد، فرزند خود ائمه (علیهمالسلام) باشد، در همان خط باشد، میشود در خط بنیامیه و من لعنش میکنم. و اگر کسی فرزند یزید باشد، ولی به اهل بیت (علیهمالسلام) خوبی کند، این دیگر جزو بنیامیه نیست و من او را لعن نمیکنم.
در مسئله انتقام هم همین است. به قول مولوی:
رگ رگست این آب شیرین و آب شور / در خلایق میرود تا نفخ صور
این دو رگه: آب شیرین و آب شور، حق و باطل، ظالم و مظلوم، تا قیامت ادامه دارد. آدم باید موضعش در زندگی موضع حقطلبی باشد، هیچ وقت با هیچ ستمگری همراه نباشد.
حالا ما در جریانات سیاسی و قدرت و حکومت و این طرف و آن طرف نیستیم، شاید برایمان خیلی مسئله همراهی با ظلم و ستم مطرح نباشد. ولی از خودمان که میتوانیم شروع کنیم، از خانواده خودمان که میتوانیم شروع کنیم، از بین دوستانمان میتوانیم شروع کنیم.
وقتی که من ببینم دوستم دارد در حق یک کسی ناحقی میکند و من سکوت کنم، هیچ چیزی نگویم، الان چکار دارم میکنم؟ دارم با ستم همراهی میکنم. دیگر من هم شریکم. چون این همشهری من است، چون این دوستم است، چون این فامیل من است، چون در جناح من است، من در مقابل ستمش سکوت میکنم، تأیید هم میکنم، توجیه میکنم. این کارش از همینجا شروع میشود.
خلاصه معنای خونخواهی
پس یک مسئله، مسئله خونخواهی است که «ثار الله» که میگوییم یعنی خدا خونخواه حسین (علیهالسلام) است.
یا اگر به آن معنای اول خون بگیریم، یعنی خون حسین (علیهالسلام) اینقدر شرافت پیدا کرده، جنبه خدایی پیدا کرده، متصل به خدا شده، که همانطور که این حیات به دین، جریان حق و حقیقت به خدا وابسته است، مثل یک خون در رگهای حق و حقیقت و در رگهای الهی بودن، در جریان است.
وقتی من طلب انتقام میکنم و دائم این را تکرار میکنم که: حسین جان، من دنبال انتقامگیری از دشمنان شما هستم، یعنی: حسین جان، من تا آخر در خط حقطلبان هستم، با هیچ ظالمی همراهی نمیکنم. و چون میدانم که فرزند شما، مهدی شما، خواهد آمد برای حقطلبی، برای احیای حق، برای حمایت از ستمدیدههای عالم، من در خط او، در لشکر او خواهم بود و از خدا میخواهم با او باشم. و هر دشمنی از دشمنان او را که با او بجنگم، دارم از دشمنان شما انتقام میگیرم.
معنای صحیح سجده زیارت عاشورا
این عبارت آخر زیارت عاشورا که در سجده زیارت عاشورا میخوانیم، این هم یکی از جملههایی است که ابهام دارد و سؤال ایجاد میکند:
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْد ؛ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ
خیلیها میگویند: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينْ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ. بعد چون اینطوری میخوانند، معنیاش یک چیزی میشود که سؤال ایجاد میکند.
متأسفانه من از خیلی از ترجمههای زیارت عاشورا و حتی شرحهای زیارت عاشورا را دیدم اشتباه معنی شده. بعد هم آن وقت این اشتباهی که معنی کردند، شروع میکنند به توجیه کردن.
چون این طور دومی، معنیاش این میشود که: خدایا، من تو را شکر میکنم همانطوری که شاکران تو را شکر میکنند. چه چیزی را شکر میکنند؟ «لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ»: به خاطر مصیبتهایی که به امام حسین (علیهالسلام) و اهل بیتش وارد شده.
بعد آن وقت شروع میکنند به توجیه کردن که یعنی چه ما به خاطر مصیبتهایی که به امام حسین (علیهالسلام) وارد شده، خدا را شکر میکنیم؟ خدا را شکرت که به امام حسین (علیهالسلام) مصیبت وارد شده؟ بعد دیدم توجیه میکنند در این شروح که یعنی اینکه ما در همه حال شاکر خدا هستیم، این مصیبت هم در آن کلی هدایت آمده، کلی برکت.
نه! به نظرم اگر جمله را درست بخوانیم، معنیاش درست میشود:
«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْد»: خدایا، شکرت. «حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ»: آن گونهای که هر مصیبتدیدهای در حال مصیبت هم تو را شکر میکند.
ببینید الان معنایش چقدر قشنگتر شد! نه اینکه: خدایا، تو را شکر میکنم به خاطر اینکه مصیبت به امام حسین (علیهالسلام) وارد شد. بلکه: تو را شکر میکنم شکر کردن آن شاکرینی که اینقدر شاکرند که در مصیبتها هم باز شکر میکنند.
حالا برای چه چیزی من شکر میکنم؟ «اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي»: خدایا، شکر که من خیلی مصیبت امام حسین (علیهالسلام) برایم سنگین بود. این نعمت است برای من، این مصیبت سنگین بود.
نه اینکه: خدایا، شکرت که مصیبت به امام حسین (علیهالسلام) سنگین وارد کردی. نه! خدایا، من شکر میکنم که لیاقت داشتم، مصیبت امام حسین (علیهالسلام) برای من سنگین بود، من عزاداری کردم برای امام حسین (علیهالسلام)، من اشک ریختم برای امام حسین. خدایا، شکرت!
خیلی شکر دارد. درست است مصیبت، گریه، اندوه، غصه و اینها چیزی نیست که آدم همیشه همینطوری طالبش باشد. ولی غصه امام حسین (علیهالسلام) خوردن، خیلی قیمت دارد. آدم باید طالبش باشد. چون نشاندهنده انسانیت است، نشاندهنده حقطلبی است.
یعنی: خدایا، شکرت که من نسبت به ظلم و ستم به بندگان خوبت بیتفاوت نیستم. خدایا، شکرت که این معرفت را به من دادی. من در برابر این ستم بزرگی که شد، غصه میخورم، بیرگ نیستم. شروع نمیکنم به توجیه که میگویند: آقا، ۱۴۰۰ سال پیش گذشت، الان مصیبتهای مردم را بنشین برایش گریه کن.
بله، من الان هم برای مصیبتهای مردم گریه میکنم، ولی با معرفت گریه میکنم. اتفاقاً گریه برای امام حسین (علیهالسلام) دل من را زنده میکند تا در برابر هر ستمی حساس باشم. مصیبتهای امروز مردم هم برایم سنگین میشود.
پشتبند سجده
خدایا، شکرت که به ما توفیق دادی در این مجلس شرکت کردیم. در این سجده زیارت عاشورا، بعد از این شکری که میکنیم، یک پشتبندی هم دارد:
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
«خدایا، شفاعت حسین (علیهالسلام) را در روز ورود (به پیشگاهت) روزیم گردان، و در نزد خودت جایگاه استوار و راستین (پایگاه صدق) را برایم با حسین (علیهالسلام) و یاران حسین برقرار ساز.»
خدایا، ثبات قدم بده به من. حالا که آمدم مجلس امام حسین (علیهالسلام)، حالا که رنگ و بوی امام حسینی گرفتم، دیگر در زندگیام ثبات داشته باشم، در این خط باشم، امام حسینی زندگی کنم.
قبلی: زندگانی و مرگ اهلبیتی
مطلب فوق در تاریخ 24/11/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است