خدا را شکر میکنیم که توفیق داد به ما یک دهه محرم امسال هم عزادار اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) باشیم. امشب شب آخر این مجلس است. موضوع سخن ما در این دهه، هدف قیام اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) بود و فهمیدیم که اصلاح امت هدفی است که آن حضرت بارها اعلام کردند: من برای اصلاح امت جدم قیام کردم.
انقلاب یا اصلاح؟
یکی از نکتههایی که در این شب آخر به نظر میرسد خوب است به آن توجه کنیم، این است که ببینیم آیا این قیام انقلاب بود یا اصلاح؟
چون میدانید در اصطلاحات علوم اجتماعی، انقلاب را معادل Revolution و اصلاح را معادل Reform تعریف میکنند.
در تحولات و اقدامات سیاسی و اجتماعی که در جوامع انجام میشود، انقلاب – به تعبیر عربی ثوره و نهضه – یعنی آن کاری که باعث تحول بنیادین و زیر و رو شدن نهادها میشود. کارهایی که یکباره است، معمولاً همراه با خشونت است، و در پی براندازی نهادهایی است که در جامعه مستقر است. اما وقتی اقداماتی انجام میشود که تدریجی است، و اقداماتی انجام میشود که معمولاً با مسالمت است، و اقداماتی که هدفش براندازی، ثوره و انقلاب نیست، بلکه هدفش این است که بعضی از اشکالات جامعه برطرف شود تا شرایط جامعه اصلاح شود – این را در نقطه مقابل انقلاب بیان و تعریف میکنند.
در بین محققان و عاشوراپژوهان همیشه این سؤال مطرح بوده که آیا قیام اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) انقلاب و ثوره بود یا یک حرکت اصلاحی، یک حرکت سِلم و مسالمتآمیز؟
تحلیلها متفاوت است، نظریات متنوع است. اما با توجه به آنچه که ما در این شبها بیان کردیم، به نظر میرسد میتوان گفت این حرکت و قیام اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) – حالا نمیخواهم در این قالبها و تعریفهای جامعهشناسی بگنجانیم و بگوییم اصلاً این بود یا آن بود، ممکن است هر دو باشد، ممکن است یک بخشی از این باشد، یک بخشی از آن باشد – اما به نظر میرسد که به اصلاح نزدیکتر بود، به اصلاحگری نزدیکتر بود تا به انقلاب و زیر و رو کردن جامعه.
دلایل اصلاحگری امام حسین (علیهالسلام)
مخصوصاً شما وقتی میبینید که اباعبدالله الحسین (علیهالسلام):
- در پی خشونت نبود؛
- در پی جنگ نبود؛
- تا لحظه آخر هم سعی و تلاش اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) این بود که از جنگ پرهیز شود.
ولی در یک حرکت انقلابی، یک ثائر انقلابی، هدفش این است که شمشیر بکشد تا موانعش برطرف شود. ولی اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) این کار را نمیکرد. او هدفش بیشتر این بود که آگاهی بدهد، او هدفش بیشتر این بود که امر به معروف و نهی از منکر کند.
اولویت: نمایاندن معالم دین
به خاطر همین، شما دیدید در خطبه منا، آنجا که هدف قیام را بیان میکرد، فرمود:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُسًا فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَلَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أَحْكَامِكَ
«خدایا! تو میدانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بیارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که آموزههای آیین تو را بنمایانیم و اصلاح را در سرزمینهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل شود.»
هدف اول و اولین هدفی که حسین (علیهالسلام) در اینجا دارد ذکر میکند برای قیامش، این نیست که ما حکومت جائر را براندازی کنیم، بعد بیاییم مثلاً کار فرهنگی کنیم. نه!
اول میگوید: من آموزههای دین را نشان مردم بدهم، دین حقیقی را اعلام کنم و ارائه کنم.
این ارائه معالم دین یک اقدام انقلابی است؟ یک اقدام فرهنگی است!
ماندگاری اصلاح فرهنگی
ببینید، در حرکتهای انقلابی ممکن است یک تحول بزرگی یکبار اتفاق بیفتد، ولی این تحول معمولاً ماندگار نیست، باقی نمیماند، فوری آفت میخورد، خودش دچار همان اشکالات میشود.
معمولاً همان حرکتهای اصلاحی، فرهنگی، انسانسازی و آگاهیبخشی است که ماندگار است، باقی است، به بقای رشد انسان و رشد علم و آگاهی انسان منجر میشود.
احکام شرعی عمل نمیشد؟ امام حسین (علیهالسلام) میگوید: من میخواهم قیام کنم، خودم را فدا میکنم برای اینکه به احکام خدا عمل شود؟
مردم که نماز میخواندند، روزه که میگرفتند، نماز شب میخواندند. کدام احکام خدا بود که تعطیل شده بود؟
اینها را شبهای قبل توضیح دادیم: عدالت، حقطلبی، نصرت مظلومان و اینها احکام تعطیل شده الهی بود.
برای اینکه این احکام جاری بشود، مردم باید رشد کنند. امکان ندارد در جامعهای بخواهد عدالت برقرار شود و ظلم کنار زده بشود، مگر اینکه مردم رشد کرده باشند، حقوق خودشان را عالم باشند و آگاه باشند.
اگر شما هر اندازه هم با یک ظلم مبارزه کنی، یک ظلم دیگر میآید جایش مینشیند. اصلاً ما میگوییم: مردم رشد نکرده باشند، فکرشان، عقلشان و آگاهیشان افزایش نیافته باشد، اینها کنار زده نمیشوند.
اصلاً اصل مشکلات در خود ماست، در فرهنگ ماست. تا آن حل نشود، اصلاً کسانی که کارگزار حکومت هستند از کجا آمدند؟ مگر از یک جای دیگر واردشان میکنند، میآیند به مردم ظلم میکنند؟ همین خود مردم هستند.
نگاه امام صادق (علیهالسلام) به هدف قیام
در زیارت اربعین، امام صادق (علیهالسلام) هدف قیام اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را اینطور نگاه میکند:
السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَقَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَابْنُ وَلِيِّكَ … وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلَالَةِ وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَشَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّى فِي هَوَاهُ (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۱۳)
«سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها، خدایا من گواهی میدهم که حسین ولی تو و فرزند ولی توست … و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایهترین و پستترین چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به فروش گذاشتند، تکبر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند.»
امام صادق (علیهالسلام) میگوید: خدایا، من گواهی میدهم حسین (علیهالسلام) خون خودش را، خون جگرگوشه خودش را داد تا مردم را از جهالت نجات بدهد.
این یعنی چه؟ هدف امام حسین (علیهالسلام) اصلاح بود. اصلاح ممکن نیست، جهل مردم باید رفع بشود تا اصلاح انجام بشود.
پس اینکه ما میگوییم حرکت، نهضت و قیام امام حسین (علیهالسلام) یک قیام فرهنگی بود، این حرف ادعای بیجایی نیست. این متون دارد، این تأیید میکند که امام حسین (علیهالسلام) هدفش نه جنگ بود، نه کشورگشایی بود، نه حکومت گرفتن بود – چون حکومت هم در دست یک عده جاهل نتیجهای ندارد و حاصلی ندارد.
پیشنیاز اصلاح: علم و آگاهی
بارها پیغمبر خدا و اهلبیت به ما گفتند: همه کارتان باید با آگاهی و علم باشد. رسول الله (صلی الله علیه وآله) میفرمایند:
مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ (الکافی، ج۱، ص۴۴)
«هر کس بدون دانش عمل کند، آنچه تباه میکند بیش از آن چیزی خواهد بود که اصلاح میکند.»
کسی که بدون تخصص، بدون آگاهی، بدون علم تلاش میکند و سعی میکند – برای خدا هم تلاش میکند، انفاق میکند، ولی بدون علم این کار را میکند، بدون آگاهی – پیغمبر خدا میگوید: این تلاشها خیلی وقتها ضررش از فایدهاش بیشتر است.
طرف میخواهد کار خیر کند، دارد خراب میکند. میخواهد به دین خدمت کند، ولی دین را ضربه میزند. چرا؟ چون بدون علم است، جاهلانه است.
امام علی (علیهالسلام) به کمیل میفرمودند:
يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِيهَا إِلَى مَعْرِفَةٍ (تحفالعقول، ج ۱، ص ۲۳۳)
«ای کمیل، هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو در آن به شناخت و آگاهی نیازمندی.»
ای کمیل، هیچ حرکتی در زندگیت نیست مگر اینکه تو نیاز داری به معرفت، نیاز به شناخت داری.
هر کاری به ما سپردند، هر کاری میخواهیم اقدام بکنیم، پیششرط و پیشنیازش این است: من مطالعه کردم؟ نظرات را دانستم؟ تخصصم هست یا نیست؟ وقتی بدون معرفت شد، ضررش از فایدهاش بیشتر است.
مجلس امام حسین (علیهالسلام) و افزایش معرفت
قیام اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) برای معرفت، برای آگاهی، برای اصلاح فرهنگی است. مجلس اباعبدالله الحسین وقتی برای حسین (علیهالسلام) است و برای آن قیام است که در این مجلس آگاهیها بالا برود، معرفتها بالا برود.
همه این تلاشها، سیاهپوشکردنها و زحمتهایی که دوستان کشیدند، رنجهایی که در این مدت کشیده شد، مخارج و انفاقات – همهاش مقدمه است برای اینکه وقتی مینشینیم کنار هم، معرفتمان را از این حقایق، از این مستندات – حتی آن نوای گرم مداحان اهلبیت (علیهمالسلام) – وقتی ارزش دارد، وقتی اثر دارد که این ابیات، این اشعار در آن معرفت موج بزند، آگاهیها را بالا ببرد، این معرفت را با احساس، با عشق پیوند داده باشند.
من اینجا هر چقدر سخنرانی میکنم، دل کسی تکان نمیخورد. اما یک بیت برادران عزیز ما با نوای زیبایشان میخوانند، دلها تکان میخورد. این معرفت بالا میرود. هدف این است.
جاهلیت اولی و جاهلیت ثانویه
قرآن از دو جاهلیت سخن میگوید:
۱ـ جاهلیت اولی
﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ (احزاب: ۳۳)
«و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت پیشین، زینتهای خود را آشکار نکنید. و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید. خدا میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.»
خدا به زنهای پیغمبر میگوید: بنشینید در خانههایتان، نکند به سبک جاهلیت اولی بخواهید خودنمایی کنید و تبرج کنید.
این جاهلیت اولی یعنی چه؟ یک جاهلیت اولیه قرآن دارد سخن میگوید از آن. جاهلیت اولی، جاهلیتی بود که قبل از اسلام، همه هم و غم این مردم و ارزشهای جاهلی، قبیلگی، تعصبات و حمیت – اینکه سر یک چیز بیخود و بیجهت خشمگین میشدند و هزاران نفر کشته میشدند:
﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ (فتح: ۲۶)
«کافران دلهایشان را از خشم – خشم دوران جاهلیت – پر کردند. پس خدا آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را به سخنان درست – که شایستهتر و سزاوارتر به آن بودند – ملزم ساخت. خدا به هر چیزی آگاه است.»
این جاهلیتی که قرآن از آن سخن میگوید، نادانیهایی بود که مردم علم نداشتند، بدون علم به اینکه این ارزشهای قبیلهای، قومی، تعصبات و اینها را باید کنار بریزند.
﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾ (حجرات: ۱۳)
اسلام آمد، نعمت اسلام آمد، این جاهلیت را کنار زد:
﴿وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾ (آلعمران: ۱۰۳)
«و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او دلهای شما را با هم الفت داد، و به لطف او برادر شدید، و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید، و او شما را از آن نجات داد، خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میکند، باشد که هدایت شوید.»
این نعمت اسلام آمد، آن جاهلیت را کنار زد. آن جنگها، نزاعها، حمیتها و تعصبهای قبیلهای کنار رفت، برادر شدید.
۲ـ جاهلیت ثانویه
آن جاهلیت کنار رفت، اما یک جاهلیت ثانویه و جاهلیت دوم بعد از پیغمبر بر جامعه اسلامی حاکم شد.
این جاهلیت ثانویه چطور جاهلیتی بود؟ این من برداشتم و تعبیرم: جاهلیت همراه با تقدس؛ جهل مقدس.
این بار دین، قرآن، اسلام و ارزشهای مذهب آمد باعث جاهلیت شد و باعث جنایت شد.
نمونههایی از جهل مقدس
جبرگرایی
شما میبینید: فقط همین یک نکته جبرگرایی – چه چیزی حسین (علیهالسلام) و اهل بیتش را کشت؟ نادانی مردم نسبت به یک سری مسائل علمی و مبانی دینی.
جبر و اختیار را نمیفهمیدند. عایشه به معاویه میگفت که تو داری زمینهسازی میکنی برای جانشینی یزید. میگفت: این تقدیر الهی است، خدا اینطور خواسته است!
در مجلس کوفه – ابن زیاد تا دید علی بن الحسین (علیهالسلام) را – گفت: این کیست؟ گفتند: علی بن الحسین. میگوید: خدا علی بن الحسین را نکشت؟
امام زینالعابدین (علیهالسلام) فرمودند: من یک برادر دیگر داشتم، او هم علی بن الحسین بود، مردم او را کشتند.
باز ابن زیاد گفت: نه! خدا او را کشت!
خدا او را کشت یعنی چه؟ یعنی تقدیر الهی، قضای الهی، خدا اینطور خواسته است.
امام زینالعابدین (علیهالسلام) فرمودند: بله، خدا جانها را میگیرد، اما خدا اختیار داده به شما که ظلم کنید یا نکنید. و شما جنایت کردید، برادر من را کشتید.
اطاعت بیقید و شرط از حاکم
موضوع اطاعت از حاکم – مردم آگاه نبودند، عالم نبودند که از حاکمشان، از هر حاکمی نباید اطاعت کرد. اینها علم نداشتند. تبلیغات معاویه، تأثیرات حکومت معاویه این علم را از ذهن مردم، از عقل مردم جدا کرده بود. تصور و گمانشان و ظن آنها این بود که باید از حاکم اطاعت کنند. شبهای گذشته روایتش را خواندیم.
گفتند: حسین بیعت نمیکند با خلیفه مسلمین. خب کسی که بیعت نمیکند با خلیفه مسلمین، باید کشته بشود!
اصلاً خلیفه بر حق؛ یک کسی نمیخواهد با خلیفه بر حق بیعت کند، باید او را کشت ؟ جهل است! جهالتی است که در ذهن جا انداخته بودند.
گفتند: حسین دارد فتنه ایجاد میکند، حسین دارد اختلاف ایجاد میکند، حسین دارد جماعت مسلمین را منشق میکند. خب با این فتنه باید مقابله کرد!
این جهل بود. چه کسی گفت هر کسی که اختلاف نظر دارد باید محکوم بشود؟ فقط ظلم نکنید، اختلاف داشته باشید. اصلاً خدا انسان را آفریده که اختلاف داشته باشد!
میخواهم بگویم: جهل و جهالت بود که قاتل امام حسین (علیهالسلام) بود. اگر مردم آگاه بودند، اگر مردم اینها را میفهمیدند، اگر این معالم دین را یاد گرفته بودند و گوش آنها را فقط به سمت تبلیغات یکسویه حکومت متوقف نکرده بودند، هرگز این جنایت اتفاق نمیافتاد.
اصلاح امت که امام حسین (علیهالسلام) میفرماید: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي» – اصلاح یعنی این! این معالم دین اینهاست.
وگرنه من گفتم: اینکه نماز بخوانید، روزه بگیرید – خب همه داشتند میخواندند. این چیز جدیدی نیست. امام میخواهد بگوید من کشته شوم که مردم نماز بخوانند؟ داشتند میخواندند!
ولی جاهلانه نماز میخواندند، نماز جاهلانه و روزه جاهلانه. حقوق خودشان و حقوق اجتماعی خودشان را نمیدانستند.
ما و راه امام حسین (علیهالسلام)
اگر ما بخواهیم در راه امام حرکت کنیم، باید آگاهیمان را افزایش بدهیم.
حداقل اگر نذری برای امام حسین (علیهالسلام) و مجلس ایشان میدهیم – خدا انشاءالله همه این نذورات را از بانیان خیر قبول کند – اما باور کنیم که یک کتاب بخوانیم، هم داریم این کار را برای امام حسین (علیهالسلام) میکنیم!
باور کنیم آگاهیهای خودمان، خانوادهمان و دیگران را افزایش بدهیم، در راه امام حسین (علیهالسلام) داریم حرکت میکنیم.
این جریان را شما شنیدید – امیرکبیر آن زمان که واکسیناسیون میخواست بیاید در ایران، چقدر مقاومت کردند که میگفتند: نه، اگر واکسن بزنند، اجنه میآیند میروند در خون مردم، چه میشود!
به اسم دین! بعد امیرکبیر گفت: تقصیر خود ما حاکمان است. اگر ما در این شهرها مدرسه ساخته بودیم، اگر دانشگاه ساخته بودیم، اگر مردم باسواد بودند، چهار تا رمال و دعانویس و اینها اینطور مردم را پرپر نمیکردند، بچههای مردم را نمیگذاشتند واکسن بزنند، کشته میشدند!
با خرافات، با جهل، درس خواندن این است که دین ما میگوید: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ» – یک ساعت مطالعه، یک ساعت طلب علم، اجرش از هزار سال عبادت بالاتر است. به خاطر این است! اینها شوخی نیست.
از خدا میخواهیم توفیق بدهد به ما که این مجالس، این تلاشها، این زحمتها – اینها مقدمهای بشود برای افزایش معرفت ما و آگاهیهای ما.
قبلی: عدالتخواهی
مطلب فوق در تاریخ 23/10/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است