مقدمه
در ادامه شرح دعای مکارمالاخلاق امام سجاد (علیهالسلام)، پس از بررسی بخشهایی که آن حضرت روش برخورد درست با ظالمان، ستمگران و دشمنان را از خدا خواستار بودند، اکنون به جمله مهمی میرسیم که در آن امام سجاد پیشبینی و پیشگیری از ظلم را مطرح میکند.
تحلیل واژگان کلیدی
معنای سلامت
در این جمله از دعا، امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید:
وَ هَبْ لِي سَلَامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِي
«و در برابر کسی که تهدیدم میکند مرا ایمنی ببخش.»
واژه «سَلَامَة» از ریشهای است که دین اسلام نیز از آن گرفته شده است. اصل این واژه به معنای مخالفت نداشتن، صلح و صفا داشتن و هماهنگ بودن است. در رابطه با سلامتی و صحت نیز که به کار میرود، یعنی اجزای یک موجود با هم هماهنگ هستند، مخالفت نمیکنند و ناهماهنگی ندارند. در این جمله، معنای «سَلَامَة» همان امنیت، در امان بودن و مشکل نداشتن است.
مفهوم تهدید
واژه «تَوَعَّدَنِي» از ماده «وَعَد» است که در لغت به معنای عهد است. وقتی کسی وعدهای میدهد، یعنی پیمان میبندد و قول میدهد که این اتفاق خواهد افتاد. این واژه دو تعبیر دارد: «وَعد» و «وعید». وعید نسبت به وعد، یک حرف اضافه دارد که برای شدت است و معمولاً در مورد تعهدها و عهدها در موارد منفی به کار میرود، یعنی به معنای تهدید است.
قرآن کریم نیز از این واژه در همین معنا استفاده میکند:
﴿أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ (طه: ۱۱۳)
«ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم و در آن انواع تهدیدها آوردیم تا شاید پروا کنند.»
خداوند در قرآن انواع تهدیدها را آورده است، نه برای ترساندن، بلکه از لطف خداست تا ما حواسمان را جمع کنیم، حیا کنیم، پروا کنیم و گرفتار نشویم.
اهمیت نعمت امنیت
امنیت در قرآن کریم
امنیت یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است. قرآن کریم در سوره قریش به این نعمت اشاره میکند:
﴿الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ﴾ (قریش: ۴)
«آن که آنها را پس از گرسنگی سیر کرد و پس از بیم ایمنی بخشید.»
خداوند نعمت بزرگی به عربها داد: آنها گرسنه بودند، سیرشان کرد؛ نگران و ناامن بودند، امنیت به آنها داد. در آیه دیگری نیز آمده است:
﴿تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ﴾ (انفال: ۲۶)
«و همواره میترسیدید که مردم [مشرک و کافر] شما را بربایند [تا شکنجه و آزار دهند و نابود کنند].»
شرایط مردم عرب قبل از اسلام به گونهای بود که در رسوم آنها، وقتی دعوا و جنگ میشد، میآمدند انسانها را میدزدیدند، زن و کودک را میبردند. چنان ناامنی وجود داشت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) با آمدنش به این مردم عزت، امنیت و رفاه داد.
ارزش امنیت در روایات
در روایات نیز بر اهمیت نعمت امنیت تأکید شده است:
نِعمَتانِ مَكفورَتانِ: الأَمنُ وَالعافِيَةُ
«دو نعمت هستند که کفران میشوند: امنیت و عافیت.»
یا در تعبیر دیگری: «نعمتان مجهولتان: الصّحة و الامان» – دو نعمت مهم خداست که هیچکسی قدرشان را نمیداند، چون غرق آن هستند و حواسشان نیست: یکی نعمت امنیت، یکی نعمت سلامت.
وقتی انسان سالم است، نمیفهمد سلامتی یعنی چه، تا اینکه یک جایش درد بگیرد یا مشکلی پیدا کند. همچنین وقتی جامعهای در آن ناامنی باشد و انسان بخواهد شب با خانوادهاش بیرون برود، نگران میشود که مبادا زورگیری یا سرقت اتفاق بیفتد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
شَرُّ الأوطانِ ما لَم يَأمَن فيهِ القُطّانُ
بدترین کشور، بدترین سرزمین، جایی است که در آن ناامنی باشد و ساکنانش احساس امنیت نداشته باشند.
بر اساس این فرمایش، در رتبهبندی کشورها، مهمترین ملاک این است که کجا امنیتش بالاتر است، زیرا انسان اگر پول، امکانات و ثروت داشته باشد اما امنیت نداشته باشد، از هیچ چیز نمیتواند استفاده کند.
هوشیاری و پیشبینی در قرآن
ضرورت آمادگی
قرآن کریم بر اهمیت هوشیاری و پیشبینی برای حفظ امنیت تأکید میکند:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِيعًا﴾ (النساء: ۷۱)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، آمادگی و هوشیاری خود را بر گیرید و دستهدسته رهسپار شوید، یا همه با هم رهسپار شوید.»
این آیه بر ضرورت مراقبت، هوشیاری و پیشبینی همه چیز تأکید میکند تا ناامنی ایجاد نشود. گاهی لازم است دستهدسته حرکت کرد، گاهی همه با هم.
نماز در شرایط جنگ
موضوع امنیت آنقدر در اسلام مهم است که حتی برای نماز که از ارکان دین است و انسان باید در آن کاملاً متمرکز باشد، دستوراتی داده شده تا در شرایط جنگ و مواجهه با دشمن، حواس به امنیت باشد:
﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا﴾ (النساء: ۱۰۲)
این آیه طولانی دستور میدهد که در شرایط جنگ، دو دسته شوید: یک گروه نگهبانی بدهد، یک گروه نماز بخواند، سپس جایشان را عوض کنند. نماز را کوتاهتر و سریعتر کنید. گروهی که نگهبانی میدهد، اسلحههایشان را بگیرند و مراقب باشند، زیرا دشمن منتظر است شما یک لحظه غافل شوید تا به شما حمله کند.
خطرناکترین تهدید: نفس اماره
شیطان، دشمن اصلی
اما خطرناکترین تهدیدی که انسان با آن روبروست، تهدید درونی است. قرآن از دشمنی سخن میگوید که قسم خورده بدترین حمله و بدترین ضرر را به انسان بزند:
﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾ (الأعراف: ۱۶-۱۷)
شیطان قسم خورده که از چپ، راست، بالا، پایین و از هر راهی بتواند، انسان را لطمه بزند. در روایات آمده که:
- «از راست میآیم» یعنی از عبادت، خیرات، مسجد، حسینیه، اذان و قرآن خواندن وارد میشود و وسوسه میکند که چرا من نخوانم و دیگری بخواند؟
- «از چپ میآید» یعنی از دنیا و مسائل مادی
- «از عقب میآید» یعنی راجع به گذشته مدام فکر را مشغول میکند
- «از جلو میآید» یعنی نگرانیهای آینده
قرآن هشدار میدهد:
﴿إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾ (فاطر: ۶)
«بهراستی شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید. جز این نیست که او حزب خود را میخواند تا اهل آتش سوزان باشند.»
نفس اماره
نفس اماره خود انسان، بدترین شیطان است:
﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي﴾ (یوسف: ۵۳)
«زیرا نفس طغیانگر، بسیار به بدی فرمان میدهد، مگر زمانی که پروردگارم رحم کند.»
داستان آموزنده مولوی
مولانا در مثنوی داستان آموزندهای آورده که نشان میدهد چگونه نفس اماره مانند اژدهای خفته است که در شرایط مناسب بیدار میشود:
مارگیری رفت سوی کوهسار / تا بگیرد او به افسونهاش مار
اژدهایی مرده دید آنجا عظیم / که دلش از شکل او شد پر ز بیم
مارگیر آن اژدها را برگرفت / سوی بغداد آمد از بهر شگفت
او همی مرده گمان بردش ولیک / زنده بود و او ندیدش نیک نیک
او ز سرماها و برف افسرده بود / زنده بود و شکل مرده مینمود
مارگیری اژدهای یخزدهای یافت که مرده به نظر میرسید، آن را به بغداد آورد تا به مردم نشان دهد. اما وقتی آفتاب بر آن تابید:
در درنگ انتظار و اتفاق / تافت بر آن مار خورشید عراق
مُرده بود و زنده گشت او از شگفت / اژدها بر خویش جنبیدن گرفت
خلق را از جنبش آن مُرده مار / گشتشان آن یک تحیّر صد هزار
با تحیر نعرهها انگیختند / جملگان از جنبشش بگریختند
اژدها زنده شد، مردم فرار کردند، کشتهها افتادند و مارگیر نیز لقمه اژدها شد. سپس مولوی نتیجهگیری میکند:
نفست اژدرهاست او کی مرده است؟ / از غم و بی آلتی افسرده است
گر بیابد آلت فرعون، او / که به امر او همیرفت آب جو
آنگه او بنیاد فرعونی کند / راه صد موسی و صد هارون زند
نفس شما مانند اژدهای خفته است که اگر قدرت و موقعیت پیدا کند، حتی بدتر از فرعون عمل میکند. راه حل چیست؟
مار شهوت را بکش در ابتلا / ورنه اینک گشت مارت اژدها
مشکل اینجاست که هر کسی اشتباهات خود را کوچک میبیند:
لیک هر کس مور بیند مار خویش / تو ز صاحبدل کن استفسار خویش
همه اشتباهات خود را در حد مورچه میبینند، اما اشتباهات دیگران را در حد اژدها و مار. راه حل این است:
خدمت اکسیر کن مسوار تو / جور میکش ای دل از دلدار تو
این مس وجود ما باید در خدمت اکسیری مثل امام صادق (علیهالسلام)، امام حسین (علیهالسلام) و اولیای خدا باشد تا زنگ نزند و گرفتار نشود.
تعلیمات امام صادق (علیهالسلام)
امام صادق (علیهالسلام) در حدیثی میفرماید:
اِحذَروا أهواءَكُم كَما تَحذَرونَ أعداءَكُم، فلَيسَ شَيءٌ أعدى لِلرِّجالِ مِن اتِّباعِ أهوائهِم و حَصائدِ ألسِنَتِهِـم
«همانطوری که با دشمنتان برخورد میکنید، با هوا و هوستان نیز همانطوری برخورد کنید. هیچ دشمنی خطرناکتر از پیروی از هوا و هوس و آنچه زبانها درو میکنند، نیست.»
امام صادق تأکید میکند که هیچ دشمنی خطرناکتر از هوا و هوس خودمان نیست، هیچ بدبختی بدتر از یک کلمهای که میگوییم و گرفتار میشویم، یک نیشی که میزنیم یا حرفی که پشت سر کسی میزنیم.
نتیجهگیری
امام سجاد (علیهالسلام) در این بخش از دعا ما را تعلیم میدهد که نه تنها در مقابل ظالمان مقاومت داشته باشیم، بلکه به گونهای پیشبینی و پیشگیری کنیم که دشمنان اصلاً جرئت تهدید ما را نداشته باشند. این درس شامل تهدیدات ظاهری و باطنی میشود.
از خداوند میخواهیم که به برکت امام صادق (علیهالسلام) و امام زینالعابدین (علیهالسلام)، توفیق هوشیاری، مراقبت و امنیت در برابر همه دشمنان، بهویژه خطرناکترین دشمن که همان نفس اماره خود ماست، به همه مؤمنان عنایت فرماید.
بعدی: ۴۳ـ توفیق اطاعت
قبلی: ۴۱ـ تکذیب عیبجویان
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است