مقدمه
در ادامه شرح دعای مکارمالاخلاق از صحیفه سجادیه، به فرازهایی میرسیم که در رابطه با اصلاح ارتباط ما با دیگران و برقراری رابطه درست و اخلاقی با اطرافیان است. در فرازهای قبل، امام سجاد (علیهالسلام) از خدا میخواستند که به جای کینه، حسادت و عداوت، محبت، مودّت و دوستی نصیبشان کند. امشب به عبارت دیگری میرسیم که به نکته جدیدتری در این اصلاح رابطه اشاره میکند:
وَأَبْدِلْنِي مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ
«و به جای طرد همراهان، بزرگواری در معاشرت را نصیبم فرما.»
خدایا! همانطور که در فرازهای قبل جایگزینی میخواست امام سجاد (علیهالسلام) – به جای حسادت، دوستی؛ به جای دشمنی، ولایت – حالا میگوید: خدایا! به جای طرد همراهان، معاشرت بزرگوارانه و کریمانه را نصیبم کن.
تحلیل واژگان کلیدی
معنای «ردّ المُلابسین»
«ردّ» در فارسی هم به همان معنا به کار میبریم؛ به معنی ردّ کردن، برگرداندن و دفع کردن که نوعی معنای بیاعتنایی، اهانت و طرد کردن در آن نهفته است. این نوع رابطهای است که انسان وقتی از اطرافیان، دوروبر، فامیل یا رفیقش بدی میبیند – چرا که هنگامی که انسان با کسی است، بالاخره در جایی اختلاف نظری، ناراحتی یا رنجشی پیش میآید – دیگر نوعی رابطه ردّ برقرار میکند. به تعبیر امام سجاد (علیهالسلام)، طرد میکند. تا ناراحت میشود، سرسنگین میشود، قهر میکند و خود را میگیرد.
«مُلابسین» از ماده «لَبَسَ» است. لباس هم ما در فارسی به کار میبریم به معنی پوشش. «مُلابس» در عربی – که نباید با «مَلابس» (جمع لباس) اشتباه گرفته شود – اسم فاعل است. این در واقع نوعی استفاده از معنای کنایی لباس است. همانطور که لباس همیشه همراه ما و چسبیده به ماست، کسانی که خیلی به ما نزدیکند و همیشه همراه هستند نیز عرب به آنها میگوید «مُلابس»؛ یعنی همصحبت و معاشر. کسانی که همیشه کنار هم هستند، همراهان همیشگی، دوستان، رفقا و فامیل.
معنای «کَرَمَ العِشرَة»
خدایا! کاری کن که به جای ردّ مُلابسین، به جای اینکه طرد کنند همراهان، دوستان و خویشان من، «کَرَمَ العِشرَة» داشته باشند. رابطه از طرد تبدیل شود به کَرم در معاشرت.
«کَرم» در فارسی به معنی بخشندگی به کار میبریم و آدم خیلی کریم میگوییم یعنی خیلی دست و دلباز است. ولی در عربی، کَرم معنایش بخشندگی نیست؛ تفاوت دارد با بخشندگی. معنایش ارزشمند بودن است. نقطه مقابل «هَوان» است. «هوان» یعنی خواری، خفت و پستی؛ «کرم» یعنی گرامی بودن و ارزشمند بودن.
در قرآن کریم داریم:
﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾ (الحجرات: ۱۳)
«گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.»
«أَكْرَمَكُمْ» یعنی چه؟ یعنی ارزشمند، که پیش خدا از همه ارزشش بالاتر است. آنجا «أَكْرَمَكُمْ» معنیاش این نیست که بخشندهترین شما کیست، معنیاش این است که ارزشمندترین شما کیست.
در آیه دیگری از سوره حج، دقیقاً با متضادش به کار رفته:
﴿وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ﴾ (الحج: ۱۸)
«و کسی را که خدا خوار کند، گرامی دارندهای برای او نیست.»
خدا اگر کسی را خوار، خفیف و پستش کند، دیگر هیچکس نمیتواند بلندش کند. هیچکس نمیتواند ارزش به او بدهد. همه ارزشها، همه عزتها و همه جایگاهها دست خداست.
اهمیت شناخت عمق تعلیمات اخلاقی
این بحثهای اخلاقی که مدتهاست خدا توفیق داده داریم بررسی میکنیم، ممکن است بعضیها فکر کنند که همهاش این است که خوب باشیم با همدیگر. نه! ما میخواهیم نکتههای جدید این آموزهها و این نظامواره، نظام اخلاقی و معرفتی دینمان را هر چه بیشتر و عمیقتر بشناسیم. اصلاً همین معنی «کَرم» را که بدانیم، آیات و روایاتی که میبینیم تازه معنیاش دقیقتر و بهتر فهمیده میشود. عمق دینشناسی ما اینطوری افزایش پیدا میکند.
همه مکاتب اخلاقی دنیا میگویند خوب باشید، مهربان باشید. بودایی هم میگوید، مسیح میگوید، یهودی هم میگوید، زرتشتی – همه مشترکیم. ما میخواهیم ببینیم دین ما، مکتب ما، قرآن ما، اهل بیت ما چه فرقی دارد. عمقش و نکتههای ظریفش را کمکم متوجه شویم. این خیلی میتواند در شناخت بهتر به ما کمک کند.
مسئله کرامت و انسانیت
حالا که بحث امشب مطرح است، مسئله کرم و کرامت است. در فرازهای قبلی، امام سجاد (علیهالسلام) یک نکته را برجسته میکردند: برای اینکه رابطه ما با دیگران بهتر شود و اخلاقمان کریمانه و مکارم اخلاق داشته باشیم، روی محبت تأکید میکردند – دیگران را دوست بدارید، مودّت داشته باشید، عین خودتان بدانید. این راز بود برای اینکه اگر ما این را خوب بفهمیدیم، اخلاقمان با دیگران خوب میشود.
در این فراز به نظر میرسد پایه دیگری از اخلاق خوب مطرح میشود: مسئله کرامت که مبنای انسانیّت در دین ماست.
تفاوت نگرش اسلام با مسیحیت
قرآن مسئله کرامت انسانی را مطرح میکند. تفاوتها را باید درک کنیم؛ مثلاً مسیحیت میگوید مهربان باشید، اسلام هم میگوید مهربان باشید. ولی مسیحیت میگوید انسان وقتی میآید در این دنیا – منظور مسیحیّتی که امروز رایج است، نه آیین حضرت مسیح – میگوید اصلاً انسان پلید میآید به این دنیا و انسان گناهکار است از آغاز تولد. او را غسل تعمیدش بدهید که پاک شود.
ولی قرآن اینطوری نمیگوید. قرآن میگوید انسان کریم است، ارزشمند است، پاک است، از روح خدا آمده. کی گفته انسان گناهکار است؟ حالا اینکه پدر ما گناه کرد – مثلاً حضرت آدم – یعنی من گناه کردم؟ نه! او که خدا توبهاش را پذیرفت و تمام شد.
﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾ (الإسراء: ۷۰)
«و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا برنشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری بسیار دادیم.»
خدا میگوید ما انسان را کرامت بخشیدیم. راز اخلاق خوب و راز اینکه انسان خودش را درگیر پلیدیها، پستیها و زشتیها نکند، در این کلمه «کرّمنا»ست. یعنی ای انسان! تو بدان خیلی ارزشمندی. من خدا به تو ارزش دادم به صرف اینکه انسانی. اصلاً هنوز هیچ کاری نکردی.
حالا این غیر از مسائل حقوقی است. ما حق نداریم حق هیچ انسانی را بخواهیم – مسلمان باشد، کافر باشد، هر کسی باشد – همین به صرف اینکه انسان است کرامت دارد. خدا میگوید خود انسان کرامت دارد، نه اینکه چون فلان اعتقاد را دارد، بلکه چون انسان است.
این نکته خیلی مهمی است در مکتب ما: چون کرامت دارد انسان، چون ارزش دارد، بنابراین خودش را ارزان نفروشد، جای خودش را بالا ببیند.
کرامت و رفتار عملی
﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾ (الفرقان: ۷۲)
«و کسانیاند که به تزویر گواهی نمیدهند؛ و چون بر بیهودگی بگذرند با بزرگواری میگذرند.»
میدانی کسی که این کرامت خودش را فهمید؟ فهمید من انسانم، من عزیز کرده خدا هستم، خدا به من خیلی مقام بالایی داده، از روح خودش در من داده. من بروم به این چیزهای بیخودی گیر بدهم؟ حرف بیخود میزند، دریوری میگوید؟ خب بگوید! من اصلاً وقتم ارزش ندارد بخواهم جواب این را بدهم. من دنبال چیزهای مهمتر، مسائل مهمتری هستم. من اصلاً دنبال حرف باطل، حرف دروغ، حرف بد و حرف زشت نیستم.
این به نظر یکی از پایهها و رازهای مکتب اخلاقی اسلام است: هر چقدر انسان کرامت خودش را بیشتر درک کند، خودش را از آلودگیها دور میکند. بعد میفهمد که اگر خوبی میکند، این خوبی را در حق کس دیگر نمیکند، در حق خودش میکند؛ یعنی این کرامت خودش را حفظ میکند.
حدیث امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
إنَّ مَكرُمَةً صَنَعتَها إلى أحَدٍ مِن النّاسِ إنّما أكرَمتَ بها نفسَكَ وزَيَّنتَ بها عِرضَكَ، فلا تَطلُبْ مِن غيرِكَ شُكرَ ما صَنَعتَ إلى نفسِكَ (غرر الحكم، حدیث ۳۵۴۲)
«اگر به کسی خوبی کنی، محبت کنی، کمک کنی، احترام کنی، ادب کنی – فکر نکن مثلاً منّتی بر او میگذاری. برای خودت است، خوبی برای خودت است. مقامت را حفظ میکنی، از آن جایگاه بالا نمیخواهی بیایی پایین. چون اگر این خوبی را نکنی، پست میشوی. این کرامتی است که به خودت کردی، آبروی خودت را زیبا کردی. تو به خودت خوبی میکنی، بعد انتظار داری کسی دیگر بیاید از تو تشکر کند؟»
اگر کسی اینطوری نگاه کند، هر چقدر هم به دیگران خوبی کند و هر چقدر هم دیگران نمکنشناس باشند – این روزها خیلی میشنوم: «ما دیگر به ایرانیان کمک نمیکنیم. چرا؟ ما به ایرانیان کمک کردیم، طلبکار ما شدند، انگار وظیفه ما بوده کمکشان کنیم!» – این حس چرا میآید؟ برای اینکه برای خودمان اصلاً همچین وظیفهای قائل نیستیم.
اگر یکی از ما انتظاری دارد میگوییم: «چرا؟» نه! من دارم به خودم خوبی میکنم. حالا او نمکنشناس باشد، او قدر نداند، چه میشود؟ خودم بالا رفتم، خودم این جایگاه کرامتم را حفظ کردم. چقدر در اخلاقیتر شدن به ما کمک میکند این نوع نگاه!
حدیث امام باقر (علیهالسلام)
به امام باقر (علیهالسلام) کسی عرض کرد: «مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ قَدْراً؟» – از همه مردم ارزش کی بالاتر است؟ حضرت فرمود:
مَنْ لَمْ يُبَالِ الدُّنْيَا فِي يَدِ مَنْ كَانَتْ، فَمَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ صَغُرَتِ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ كَبُرَتِ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ (جامع الأخبار، ج ۱، ص ۱۰۹)
«ارزش کی از همه بالاتر است؟ کسی که برایش مهم نیست کل دنیا دست کی باشد. این حزب دست آن حزب باشد. دنیا اصلاً چه ارزشی دارد؟ من خودم از همه دنیا ارزشم بالاتر است. مقام رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور فلان، مقام فلان وزیر؟ حالا بعدش من خودم را به این مقامها بفروشم؟ من خیلی مهمتر از اینها هستم. کسی اگر ارزش خودش را بفهمد، کل دنیا در چشمش کوچک میشود.»
وقتی دنیا در چشم ما کوچک شد، من خودم را دیگر بخاطر هیچ چیزی نمیفروشم. شرافتم را، قیمتم را، غیرتم را، صداقتم را، انسانیّتم را به هیچ چیزی نمیفروشم.
بعضی وقتها میبینی یک طرف برای دو لیر تخفیف حاضر است دروغ بگوید، حاضر است بپیچاند. خب ارزشش همان قدر است، شرافتش همان دو لیر است، چون معامله میکند. ولی یکی میلیاردها هم به او بدهند، اصلاً به ذهنش نمیآید بگوید: «اینجا من دروغ مصلحتآمیز گفتم». دروغ مصلحتآمیز گفتی؟ چقدر میارزید؟ ۱۰ میلیارد؟ ۱۰۰ میلیارد؟ میلیاردها دلار؟ ارزش تو اینقدر است؟ نه!
کسی که خودش پیش خودش بیارزش شده، دنیا برایش بزرگ است: «خوش به حال فلانی، عجب چیزی دارد، عجب خانهای، عجب ماشینی، عجب مقامی، عجب برو و بیایی!» خب چه شده؟ چقدر میارزد؟
نمیگویم اینها بد است – ماشین خوب، خانه خوب، مقام خوب، جای خوب، همه چیز خوب. اصلاً من راجع به بدی صحبت نمیکنم، راجع به قیمتش صحبت میکنم: چه دادی این را گرفتی؟ شرافت را دادی؟ صداقت را دادی گرفتی؟ ضرر کردی، چون قیمت تو بالاتر است.
اما اگر میگوید: «نه، من وقتم را گذاشتم، درس خواندم، تلاش کردم، شغل داشتم، فکرم را به کار انداختم، خانه خوب گرفتم، ماشین خوب گرفتم» – آفرین! به قیمت خریدی، آفرین! چون میارزد دیگر آدم تلاش کند، خانه خوب داشته باشد، چرا نکند؟ ولی میگویم: من شرافتم بالاتر از این قیمت است که بدهم اینها را بگیرم. نمیدهم!
آثار کرامت در رفتار
به قول حافظ:
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود / ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتادست
اگر یک کم فکر کنیم، واقعاً به خودمان خندهمان میگیرد – از دغدغههایمان، از حرصخوردنهایمان، از آرزوهایمان، از برخوردنهایمان خندهمان میگیرد. همانطوری که اگر ببینیم بچهای سکه طلا را برداشته، میروند به او میگویند: «این چیز بیخودی است، بیا آبنبات را بگیر»، میگوید: «آخ جون آبنبات!» او سکه را میدهد. خندهمان میگیرد، میگوییم سرش نمیشود.
حافظ میگوید: دارند از عرش خدا صدایت میزنند «بیا»، بعد میگوید: «نه، نه، فعلاً اینها را میخواهم». آدم وقتی بیشخصیت شد، وقتی ارزش خودش را نفهمید … .
احادیث در مورد بیشخصیتی
در روایات فراوان است. حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَرْجُ خَيْرَهُ (عیون الحکم، ج ۱، ص ۴۶۵)
«آدمی که شخصیت ندارد، برای خودش قیمت و ارزش قائل نیست، به خیرش امیدی نیست.»
امام هادی (علیهالسلام) میفرماید:
مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ (تحف العقول، ج ۱، ص ۴۸۳)
«از طرف دیگر، کسی که بیشخصیت شد، ارزش خودش را درک نکرد، مراقب باش! هر شرّی ممکن است برساند، هر کاری میکند. چرا؟ چون برایش مهم نیست. میگوید: هرچه میخواهند بگویند، هرچه میخواهد بشود، من الان این را میخواهم.»
بعد، بیشخصیتترین مردم کیست؟ پستترین مردم کیست؟ پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله) میفرماید:
أَذَلُّ النّاسِ مَنْ أَهانَ النّاسَ (بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۵۲)
«خوارترین مردم کسی است که مردم را خوار کند.»
تفاوت کرامت با تکبر
این شخصیت قائل شدن برای خود، آدم یک وقت اشتباه نگیرد با مغرور شدن و متکبر شدن. دقیقاً برعکس است؛ یعنی آن کسی که خودش را میگیرد، آن کسی که به دیگران توهین میکند، آن کسی که خودش را بالاتر از بقیه میداند، از همه بیشخصیتتر است.
چرا از همه بیشخصیتتر است؟ چون کسی که تکبّر میورزد، در ناخودآگاه ضمیرش احساس ضعف میکند، میخواهد این را بپوشاند. هی «منم منم» میکند. ولی آدمی که پُر است، آدمی که دارا است، آدمی که دانا است، اصلاً نیاز ندارد. همه به او بگویند تو بدی، شما بگویید من بد هستم – من برای خودم هستم، شما چه کار دارید؟ ولی آن کسی که هیچ چیزی ندارد، هی میخواهد بگوید هستم. مثل ظرف خالی که هی سروصدا میکند. وقتی پُر باشد، هرچه تکانش بدهی هیچ سروصدایی نمیکند.
نکته دومش این است: کسی که به دیگران اهانت میکند، یعنی برای شرافت خودش، برای انسانیت خودش قیمت میگذارد. قیمتش چقدر است؟ قیمتش اینقدر است که: «اگر به من بگویند تو خوبی، من همین برایم کافی است. همین که من بالاتر باشم، همین که همه جلوی من احترام بکنند، قیمت من هم همینقدر است.»
چقدر میارزد که آدم دیگران احترام کنند؟ چقدر میارزد که آدم به خاطرش شرافت و انسانیتش را بدهد که دیگران بگویند: «باشد، چشم»؟ ولی آن کسی که ارزش دارد – کَرم که گفتیم معنای اصلیاش ارزشمندی است – امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
الْکَرَمُ حُسْنُ السَّجِیَّهِ وَ اجْتِنَابُ الدَّنِیَّهِ (غررالحکم، حدیث ۷۳۱۲)
«کرامت و ارزشمندی و با شخصیت بودن این است که آدم کارهای خوب میکند و از پستیها خودش را دور میکند.»
یا میفرماید:
الْكَرِيمُ إِذَا وَعَدَ وَفَى وَ إِذَا قَدَرَ عَفَا (تحف العقول، ج ۱، ص ۴۸۳)
آدم با شخصیت، آدم کریم، وقتی قول میدهد حتماً انجامش میدهد. چرا؟ آن کسی که بدقولی میکند، برای خودش، برای حرفش، برای قولش ارزشی قائل نیست. ولی آدمی که برای خودش ارزش قائل است میگوید: چون قول دادم، به هر قیمتی باید عمل کنم. از طرف دیگر، وقتی دیگران بدی میکنند و این قدرت هم دارد انتقام بگیرد، قدرت دارد حالشان را بگیرد، ولی میگوید: نه، چه ارزشی دارد؟ ولش کن، میگذرد.
یا:
مَن کَرُمَت نَفْسُهُ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ خِلافُهُ (عیون الحکم، ج ۱، ص ۴۶۴)
«آدمهای با شخصیت، آدمهای با کرامت، کمتر با این و آن دعوا میکنند.»
بعضیها نشسته همینطوری میخواهد بحث کند. خب حالا فرض کن اصلاً حق با شما باشد، حالا بعداً چه شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ الان ثابت کردی که من درست میگویم، شما اشتباه میگویی، حالا چه شد؟ در تمام بحثها – از سیاست بگیر تا اقتصاد بگیر – سر چیزهای بیخودی بحث میکند: «نه تو نمیدانی!» «باشد، چشم، شما درست میگویید، خب باشد.»
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: کسی که شخصیت بالا دارد، کمتر با دیگران اختلاف پیدا میکند. چون میگوید: ارزش ندارد. این محبت و انسانیت ما ارزشش بیشتر است. حالا در دو تا موضوع با هم اختلاف نظر داریم، داشته باشیم، رفیقیم با همدیگر، طوری نشده.
در روایت دیگری:
مَن لم يُجازِ الإساءَةَ بالإحسانِ فليسَ مِن الكِرامِ (غرر الحكم، حدیث ۸۹۵۸)
کسی اگر به او بدی شد، گفت: چون به من بدی کردی، من باید به تو بدی کنم – این قیمتش همینقدر است. ولی حضرت میفرمایند: کسی که بدی دیگران را با خوبی جواب ندهد، این کریم نیست، ارزش خودش را پایین آورده. من ارزشم این است که باید من فقط خوبی کنم. او بدی کرده، من خوبی میکنم. حیف است که من بدی کنم به کسی، ارزش من بالاتر است.
یا میفرماید:
مَا أَفْحَشَ کَرِیمٌ قَطُّ (غررالحکم، حدیث ۴۴۹۶)
هرگز آدم با کرامت حرف زشت نمیزند، فحش نمیدهد. عصبانی کرد من را؟ خب من هم گفتم، بله عصبانی شدی، گفتی، ولی دهنت آلوده شد به حرف زشت. اگر دهنت پاک است، اگر تو شخصیتت بالاتر است – او حرف زشت زده، او زده – ولی من حرف زشت نمیزنم. آدم کریم با کرامت هیچ وقت حرف زشت نمیزند.
تعلیمات امام حسن (علیهالسلام)
امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، کریم اهلبیت – البته وقتی میگوییم کریم اهلبیت، همه فکر میکنیم یعنی امام حسن یعنی بخشندگی. بله، بخشنده، ولی چرا بخشنده است؟ چون بزرگوارند.
شاید بهترین ترجمه برای کریم در فارسی، بزرگواری است. بزرگواری با بخشندگی فرقش چیست؟ یعنی آدمی که بزرگوار است، وقتی دارد میدهد به دیگران، بخشنده است. وقتی ندارد و نمیتواند بدهد، باز هم همچنان بزرگوار است – درست است بخشنده نیست، ولی همچنان بزرگوار است. چون این چیزی نیست که برایش وابسته به داشتن باشد.
امام حسن (علیهالسلام) که میگویند کریم اهلبیت است، خود ایشان میفرماید:
أمّا الكَرَمُ فالتَّبرُّعُ بالمَعروفِ والإعطاءُ قَبلَ السُّؤالِ (نزهة الناظر، ج ۱، ص ۷۸)
میدانید کرامت چیست؟ این است که داوطلبانه آدم کارهای خیر بکند – نه اینکه حالا مجبور شدیم باید بکنیم. دوم، نگذارم طرف بیاید از من درخواست کند، بعد بیایم برایش انجام بدهم. نه! کرامت این است که تا فهمیدم احتمالاً نیاز دارد، من جلوتر میگویم که او نیاید از من درخواست کند. کریم یعنی این.
حدیث دیگر باز از خود امام حسن (علیهالسلام):
مَن عَدَّدَ نِعَمَهُ مَحَقَ كَرَمَهُ (نزهة الناظر، ج ۱، ص ۷۱)
آدمی که کار خوب میکند، ولی بعد کار خوب شروع میکند به شمردن – این کار را برایت کردم، این هم کردم، این هم کردم – امام حسن میگوید: همینطوری که داری میشمری، داری کارهای خوبت را چه کار میکنی؟ کرم خودت را پاک میکنی. کرم یعنی اینکه: حالا کردم، اصلاً مهم نیست. من خیلی بیشتر از اینها باید بکنم. خدا اینقدر به من لطف کرده، من خیلی خیلی تازه هنوز بدهکارم. این میشود کرامت.
تغافل کریمانه
نکته آخر: آدمی که کریم است، حتی با تغافل سعی میکند کرامت خودش را حفظ کند. یعنی چه؟ این حدیث حضرت علی (علیهالسلام) خیلی حدیث قشنگی است:
الكريمُ يَتَغافَلُ ويَنخَدِعُ (غرر الحكم، حدیث ۴۴۶)
«آدم کریم خودش را میزند به آن راه و گول میخورد.»
این یعنی چه؟ در حساب و کتابهای ما، در عرف ما، به آدمهایی که خیلی به دیگران خوبی میکنند میگویند: «این هم دیگر خیلی ساده است، همه دارند از او سواری میگیرند.»
حضرت امیر (علیهالسلام) میفرماید: آدم کریم خودش را میزند به آن راه و میگوید: باشد، بگذار من را گول بزند. نه اینکه آدم کودنی است، نه اینکه آدمی است که نمیفهمد دارند دیگران از او سواری میگیرند. میگوید: اینقدر کریم است که خودش را میزند به آن راه که: آقا، من نفهمیدم که شما من را گول زدی، باشد. این میشود کرامت.
حدیث امام باقر (علیهالسلام)
روایتی از امام باقر (علیهالسلام) در همین زمینه:
صَلاَحُ شَأْنِ التَّعَايُشِ وَ التَّعَاشُرِ مِثْلُ مِكْيَالٍ، ثُلُثَاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثٌ تَغَافُلٌ (نزهة الناظر، ج ۱، ص ۱۰۰)
میدانید مصلحت یک معاشرت خوب – همین که امام سجاد (علیهالسلام) در این دعا از خدا میخواهد: خدایا معاشرت کریمانه نصیب من کن – امام باقر میفرمایند: میدانید چه چیزی این روابط شما، معاشرتهای شما را به سامان میکند، درستش میکند؟ اگر شما یک پیمانه در نظر بگیرید، این سه قسمت میشود. آدم عاقل، آدم زرنگ، آدمی نیست که در همه جا تیز بودن خودش را نشان بدهد، همه جا بگوید من فهمیدم. امام باقر میگوید: باید یکسوم کارهای شما این باشد که خودتان را بزنید به آن راه – اصلاً انگار نشنیدی طرف چه گفت، انگار اصلاً نفهمیدی دارد طرف اشتباه حساب میکند. اگر میخواهید روابطتان خوب باشد، حداقل یکسوم ارتباطاتتان – به توصیه امام باقر (علیهالسلام) – این است که خودتان را بزنید به آن راه.
این روش اصلاح ارتباطات است. برعکس ما که از این سه قسمت، چهار پنج قسمتش حواسمان این است که کی چی گفت، کی پشت سر من… «این آن روز آمده بود چه گفت راجع به من؟» ما همهاش دنبال این هستیم که طرف چه گفت، چه کار کرد. یک کسی را میفرستیم: «ببین این چه چیزی دارد راجع به من میگوید.»
ائمه به ما میگویند: کرامت این است که اصلاً کسی آمد برای تو میخواهد بگوید فلانی پشت سر تو… بگو: «آقا، نگو! اصلاً برای چه داری میگویی؟ چرا او را خرابش میکنی پیش من؟ اصلاً من چه کار دارم؟» نه فقط این، بلکه حتی آنهایی که من خودم میفهمم و میشنوم و اتفاقی فهمیدم، به روی خودم هم نمیآورم. دو سوم هوشمندی و تیزهوشی، یک سوم تغافل و اینکه آدم خودش را به غفلت بزند.
نتیجهگیری
اینطور اگر باشد، آن وقت این مصداق این شعر زیبای فیض کاشانی میشود:
بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم / انیس جان غم فرسودهٔ بیمار هم باشیم
دوای هم شفای هم برای هم فدای هم / دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم
حیات یکدیگر باشیم و بهر یکدیگر میریم / گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم
جمال یکدیگر گردیم و عیب یکدیگر پوشیم / قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم شادی هم دین هم دنیای هم گردیم / بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
از خدا میخواهیم که:
وَأَبْدِلْنِي مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ
«و به جای طرد همراهان، بزرگواری در معاشرت را نصیبم فرما.»
خدایا! رابطه ما را با همراهانمان، با نزدیکانمان تبدیل کن به رابطه معاشرت کریمانه. امیدواریم به لطف این احادیث و آیاتی که خواندیم، یک کم بهتر و بیشتر متوجه شدیم معاشرت کریمانه یعنی چه. از خدا بخواهیم که توفیق عملش را هم به همه ما عنایت بفرماید.
بعدی: ۳۵ـ امنیت بهجای ستم
قبلی: ۳۳ـ محبت بهجای مدارا
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است