در ادامه شرح دعای مکارمالاخلاق امام زینالعابدین (علیهالسلام) در صحیفه سجادیه، در مناسبت سالروز شهادت مظلومانه صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، به آخرین جمله از بخش هشتم این دعای زیبا میرسیم.
امام سجاد (علیهالسلام) در فرازهای قبلی از خدا میخواستند که روابط او با دیگران و روابط دیگران با او اصلاح شود: بهجای حسادت تبدیل شود به دوستی، بهجای دشمنی تبدیل شود به ولایت و محبت شدید، بهجای سوءظن تبدیل شود به حسنظن، بهجای بیاعتمادی تبدیل شود به اعتماد. اینها روابطی است که بین آدمهای عادی باید اصلاح شود.
در آخرین جمله این بخش، بدترین نوع رابطهای که یک فرد با دیگران میتواند داشته باشد را مطرح میکنند:
وَ أَبْدِلْنِي … مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ
«و بهجای تلخی بیم از ستمکاران، شیرینی امنیت را نصیبم کن.»
امنیت در نگاه قرآن
انسانها تلخترین چیزی که در زندگیشان تجربه میکنند این است که کسانی به آنها ظلم کنند، حقشان را بخورند و ستم کنند. شیرینترین شیرینی در زندگی این است که انسان با آسایش، آرامش و امنیت زندگی کند.
از نظر قرآن، اجتماع و روابط اجتماعی مطلوب و ایدهآل جایی است که امنیت برقرار باشد. قرآن در سوره نور میفرماید:
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ (النور: ۵۵)
«خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند.»
جامعه مطلوب و آرمانی از نظر قرآن جامعهای است که در آن دیگر ترس، بیم و نگرانی نباشد. همه در امنیت باشند و کسی نگران نباشد که دیگران حقش را میخواهند بگیرند یا میخواهند به او ظلم کنند.
امنیت به عنوان نعمت الهی
از نظر قرآن، امنیت نعمت بزرگ هم مادی و هم معنوی خداست. خدا در سوره قریش میفرماید:
﴿الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ﴾ (قریش: ۴)
«همان [خدايى] كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده خاطرشان كرد.»
خدا میخواهد نعمتی که به قریش داده است را یادآور شود. میگوید ببینید چه نعمتی به شما دادم: از گرسنگی نجاتتان دادم و از نگرانی و بیامنیتی هم نجاتتان دادم. این یعنی یک زندگی با رفاه مادی مطلوب، زندگی است که در آن امنیت باشد.
از نظر معنوی نیز قرآن میفرماید:
﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ﴾ (الدخان: ۵۱)
«به راستى پرهيزگاران در جايگاهى آسوده [اند].»
انسانهای باتقوا، خدا چه چیزی به آنها میدهد در همین زندگی دنیا؟ در جایگاهی قرار میگیرند که امنیّت و آرامش روان دارند، متزلزل نیستند، نگران نیستند. این شرایط مطلوب معنوی است.
قدر نشناخته شدن امنیت
امنیّت به تعبیر روایات از آن نعمتهایی است که قدرش را نمیدانیم. در روایات این دو نعمت خیلی تأکید شده که خدا به همه انسانها داده ولی قدرشان را نمیدانند، مگر بیفتند در شرایطی که از دستشان میدهند:
نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ اَلْأَمْنُ وَ اَلْعَافِيَةُ (روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۷۲)
«امنیت و عافیت دو نعمتی هستند که قدرشان مجهول است و کسی آنها را نمیشناسد.»
یا در روایت دیگر از پیغمبر (صلوات الله علیه وآله):
نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ اَلْأَمْنُ وَ اَلْعَافِيَةُ (الخصال، ج ۱، ص ۳۴)
«دو نعمتی هستند که همیشه کفران میشود و هیچکسی آنطوری که باید شکر این نعمت امنیت را به جا نمیآورد.»
در روایات آمده که هیچ نعمتی شیرینتر و گواراتر از امنیت نیست:
لا نِعمَةَ أهنَأُ مِنَ الأَمنِ (غرر الحكم، ج ۶، ص ۴۳۵، ح ۱۰۹۱۱)
«هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست.»
یا روایت دیگر:
كُلُّ سُرورٍ يَحتاجُ إلى أمنٍ (بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۷، ح ۵۹)
ممکن است کسی بگوید نه، من نعمتهای زیادی میخواهم، شاد باشم، خوش بگذرانم، ثروت داشته باشم، امکانات داشته باشم. میگوید همه اینها را شما داشته باشی و امنیت نداشته باشی، اصلاً از گلویت پایین نمیرود. آدمی که امنیت ندارد هر چیزی هم داشته باشد، هیچی ندارد.
به همین دلیل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
نَم آمِناً، تَكُن في أمهَدِ الفُرُشِ (المواعظ العدديّة، ص ۶۱)
اگر با امنیت بخوابی، در بهترین رختخواب خوابیدهای. در امنیت بخواب، انگار که در بهترین قصر هستی. ولی از طرف دیگر اگر کسی در بهترین قصر باشد، در بهترین رختخواب باشد، زیر سرش پر قو باشد، ولی امنیت نداشته باشد، هیچ چیز ندارد. اصلاً نمیتواند توجه کند به نعمات، چه برسد از آنها لذت ببرد.
قیام حضرت زهرا (سلام الله علیها) و دفاع از امنیت
ویژگی قیام حضرت زهرا (سلام الله علیها) این است که در جامعهای پر از خفقان قیام کردند. جامعهای که به اسم دموکراسی و شورا و انتخاب مردم، ولی از قبل هماهنگیها شده بود که اگر کسی نفس کشید، نفسش را قطع کنند.
در این شرایط حضرت زهرا بلند شدند، رفتند مسجد و خطبه خواندند. وقتی خطبه فدکیه حضرت زهرا را نگاه میکنیم، میبینیم که تأکید و نشانهگیری حضرت در این قیام و این سخنرانی راجع به چه چیزی است.
حضرت زهرا در این شرایط نیامدند تا درس اصول عقاید بگویند، بلکه هدفی داشتند. میخواستند بگویند چه اتفاقی افتاد و چه دردی دارند. درد حضرت زهرا این نبود که فدک و مال آنها را گرفتند یا حکومت را گرفتند. درد حضرت این بود که پیغمبر خوندل خورد تا جمعیتی که ظلم و ستم و تجاوز و وحشیگری در خونشان، در فرهنگشان، در آداب و رسومشان بود، تربیت کند و تلاش کند تا آنها بفهمند که باید بروند سراغ امنیت، بروند سراغ آزادی، بروند سراغ عدالت. هنوز پیغمبر سرش روی زمین نگذاشت که تمام قضیه را زیر و رو کردند.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فدکیه میفرمایند:
فَرَضَ اللّهُ … العَدْلَ تَسكينا لِلْقُلوبِ؛
و تَرک … أکلِ أموالِ الیتامی إجارَةً مَن الظُّلمِ؛
و تَوفِیةَ المَکاییلِ وَالمَوازینِ تَعییراً لِلبَخسَةِ؛
و العَدلَ فِی الأَحکامِ إیناساً للرَّعِیةِ. (علل الشرايع، ج ۱، ص ۲۴۸، ح ۲)
خدا عدالت را واجب کرد برای اینکه دلها آرام باشد. اینکه خدا اینقدر تأکید دارد در قرآن راجع به یتیم که حق یتیم را نخورید، برای چیست؟ برای اینکه ظلم خیلی خطرناک است. خدا این تأکیدها را میکند برای اینکه ظلم از بین ما بیرون برود. اینکه خدا اینقدر میگوید کم فروشی نکنید، در هر کاری که هستید، برای اینکه میخواهد کسی کم نگذارد از حقوق دیگران. اینکه خدا اینقدر میگوید در قضاوتهایتان عادلانه باشید، حکم میخواهید بدهید، نظر میخواهید بدهید منصفانه باشد، برای اینکه مردم باید آرامش داشته باشند.
همه اینها کنایه به این است که حضرت زهرا میگویند: من نگران این هدفی هستم که پیغمبر آمد تا محقق کند، ولی با این ترکیبی که چیده میشود، با این تصمیمگیری کودتایی و دیکتاتوری که میشود، تمام این رشتهها پنبه خواهد شد.
معیار خوبی و بدی جامعه
از نگاه اهل بیت، بدترین کشور، بدترین شهر، بدترین جامعه، جامعهای است که در آن امنیت نباشد:
شَرُّ البِلادِ بَلَدٌ لا أمنَ فيهِ ولا خِصبَ (غرر الحكم: ح ۵۶۸۴)
«بدترین کشورها کشوری است که نه در آن امنیت است و نه در آن ارزانی است.»
یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حدیث دیگر میفرماید:
شَرُّ الأَوطانِ ما لَم يَأمَن فيهِ القُطّانُ (غرر الحكم: ح ۵۷۱۲)
کدام کشور از همه کشورها بدتر است؟ از نگاه علی (علیهالسلام) هر کشوری که در آن امنیت کمتر است.
آرامش مردم، اعتماد مردم و نگرانی مردم، اینها معیار خوب یا بد بودن یک کشور و یک سرزمین است.
ظلم و خطرات آن
از نگاه این مکتب، بدترین مسئول و بدترین حاکم کسی است که حق را کنار میزند به خاطر هر مصلحتی، به خاطر هر توجیهی، به خاطر هر شهوتی.
رسول خدا (صلوات الله علیه وآله) در این حدیث میفرمایند:
وَيْلٌ لِمَنْ تُزَكِّيهِ اَلنَّاسُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَيْلٌ لِمَنْ أُطِيعَ مَخَافَةَ جَوْرِهِ وَيْلٌ لِمَنْ أُكْرِمَ مَخَافَةَ شَرِّهِ (مجموعة ورّام، ج ۲، ص ۱۱۵)
«وای به حال کسی که مردم از ترس اینکه شرّش به آنها نرسد میگویند خیلی آدم خوبی است. وای به حال کسی که از ترس ستمش از او اطاعت کنند. وای به حال کسی که از ترس اینکه شرّش کم شود، احترامش میکنند.»
امنیت اینطوری تعریف میشود: مؤمن یعنی کسی که مردم از او امنیت دارند. امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
شَرُّ اَلْوُلاَةِ مَنْ يَخَافُهُ اَلْبَرِيءُ (عیون الحکم، ج ۱، ص ۲۹۵)
«بدترین حاکمان و والیان کسی است که آدمهای بیگناه از او نگرانند.»
بهترین حاکم، بهترین مدیر، بهترین مسئول کیست؟ کسی که آدمهای بیگناه میگویند من بروم تا چوبه دار، چون این مسئول است نمیگذارد من اعدام شوم. یعنی آدم بیگناه احساس امنیت میکند. بدترین مسئول کسی است که آدمهای بیگناه نگرانند و میگویند اینجا که خیلی حساب و کتاب ندارد، ما برویم معلوم نیست چه شود.
گستره ظلم و مسئولیت همگان
حال وقتی صحبت از ظلم میشود، فوری ذهنمان میرود سمت حاکمها و رئیسجمهورها و قدرتمندان. اما نشانه اینکه من ظالم هستم یا نیستم این است که در همان محدودهای که دستم میرسد چه کار میکنم. رئیس یک اداره با اربابرجوعش و زیردستش، کاسبی که کارگر دارد با کارگرش، پدر با فرزندش، همسر با همسرش – در اینهایی که دستمان میرسد، قضیه ظلم خیلی خطرناک است، چون هر کس در همان محدودهای که هست میتواند ظلم کرده باشد.
ظلم خیلی خطرناک است. پیغمبر (صلوات الله علیه وآله) میفرماید:
إيّاكُم والظُّلمَ؛ فإنّهُ يُخرِبُ قُلوبَكُم (كنز العمّال: ۷۶۳۹)
«ظلم نکنید، یک وقت دلتان را نابود میکند و ویران میکند.»
یا در حدیث دیگر:
اتَّقُوا الظُّلمَ؛ فإنّهُ ظُلُماتٌ يَومَ القِيامَةِ (غرر الحكم: ح ۵۷۱۲)
«از ظلم بترسید، چون حقیقت ظلم تاریکیهای روز قیامت است.»
به اندازهای که ما ظلم کنیم در حق کسی، بعد از مرگ گرفتار ظلمت و تاریکی هستیم.
عدالت الهی و انتقام از ظالمان
به تعبیر زیبای مولوی:
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان / این چنین گفتند جملهٔ عالمان
هر که ظالمتر چهش با هولتر / عدل فرمودست بتر را بتر
عدل در نظام هستی برقرار است. هر کسی به اندازهای که ظلم میکند، چاه تاریکتری گرفتارش میشود.
ای که تو از جاه ظلمی میکُنی / دانک بهر خویش چاهی میکَنی
گرد خود چون کرم پیله بر متن / بهر خود چه میکنی اندازه کن
مر ضعیفان را تو بیخصمی مدان / از نبی ذا جاء نصر الله خوان
گر ضعیفی در زمین خواهد امان / غلغل افتد در سپاه آسمان
این حقیقت قطعی است که وقتی مظلومی آه بکشد، در عرش خدا غلغله به پا میشود و هیچ آه مظلومی بیاثر نیست.
گاهی میگویند ما دیدیم صد سال ظلم کردند و هیچ اتفاقی نیفتاد. نه، در محاسبات دنیایی خودمان حساب نکنیم، در محاسبات خدایی حساب کنیم.
در روایت آمده که از روزی که خدا به حضرت موسی و هارون گفت «قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا» (یونس: 89) – دعایتان مستجاب شد – تا روزی که فرعون غرق شد، ۴۰ سال طول کشید. در محاسبات خدا ۴۰ سال چیزی نیست، ولی هیچ ظلمی بیتأثیر و بیپاسخ نمیماند.
موضع امام علی (علیهالسلام) در برابر ظلم
به همین دلیل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید به هیچ قیمتی حاضر نیست کوچکترین ظلمی بکند. این حدیث در نهجالبلاغه خیلی زیبا و خیلی تکاندهنده است:
و اللّهِ لأَن أبِيتَ عَلى حَسَكِ السَّعدانِ مُسَهَّدا، أو اُجَرَّ في الأغلالِ مُصَفَّدا، أحَبُّ إلَيَّ مِن أن ألقَى اللّهَ و رسولَهُ يَومَ القِيامَةِ ظالِماً لِبَعضِ العِبادِ، و غاصِبا لِشَيءٍ مِن الحُطامِ، و كيفَ أظلِمُ أحَدا لِنَفسٍ يُسرِعُ إلى البِلى قُفُولُها، و يَطُولُ في الثَّرى حُلُولُه؟ … و اللّهِ لو اُعطِيتُ الأقاليمَ السَّبعَةَ بما تَحتَ أفلاكِها، على أن أعصِيَ اللّهَ في نَملَةٍ أسلُبُها جُلْبَ شَعِيرَةٍ ما فَعَلتُهُ (نهج البلاغة: الخطبة ۲۲۴)
«به خدا قسم اگر مرا بخوابانند روی خارهای خشن بیابان یا مرا غل و زنجیر کنند و با غل و زنجیر روی زمین بکشند، برایم بهتر است تا اینکه روز قیامت خدا را ملاقات کنم در حالی که یکی از بندگان خدا چیزی گردن من داشته باشد و یک قِران از مال مردم در مال من باشد. من چگونه ظلم کنم؟ چگونه حق مردم بیاید بر گردن من در حالی که من دارم به سرعت میروم به سمت مرگ و حالا حالاها آنجا ماندگارم؟ … به خدا قسم اگر تمام هفت آسمان، هفت فلک، ثروت همه کهکشانها را به من علی بدهند در مقابل اینکه من یک دانه جو از دهن یک مورچه به ظلم بگیرم، به خدا قسم نمیکنم.»
سختی پاسخگویی در برابر حقالناس
در روایات متعدد گفته شده که نماز و روزه و اعمالی که مربوط به خودش است، خدا میبخشد، ولی چیزهایی که مربوط به بندههاست نمیبخشد. حقالناس را نمیبخشد تا آن طرف راضی نشود.
حدیث امام باقر (علیهالسلام) میفرماید:
لَمّا حَضَرَ عليَّ بنَ الحُسينِ عليهما السلام الوَفاةُ ضَمَّني إلى صَدرِهِ، ثُمّ قالَ : يا بُنَيَّ ، اُوصِيكَ بما أوصانِي بهِ أبي عليه السلام حينَ حَضَرَتهُ الوَفاةُ و بما ذَكَرَ أنَّ أباهُ أوصاهُ بهِ ، قالَ: يا بُنَيَّ، إيّاكَ و ظُلمَ مَن لا يَجِدُ علَيكَ ناصِرا إلاّ اللّهَ (الكافي: 5/۳۳۱/2)
«امام باقر (علیهالسلام) میگوید: پدرم امام سجاد (علیهالسلام) وقتی داشت از دنیا میرفت، مرا چسبانید به سینهاش و گفت: پسرم، میخواهم وصیتی به تو کنم که پدرم یعنی امام حسین در آن لحظات آخر کربلا به من کرد، و آخرین وصیت امام حسین این بود که باز پدر او یعنی امام علی گفته بود: پسرم، بترس از اینکه به کسی ظلم کنی، حق کسی را ضایع کنی که غیر از خدا کسی را ندارد، چون وقتی یک کسی غیر از خدا را ندارد و حقش ضایع شود، او یک آه میکشد و میگوید خدا، و خدا این را بیجواب نمیگذارد.»
پیام نهایی حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آخر خطبه فدکیه خودشان میگویند:
فَبِعَيْنِ اَللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ وَ سَيَعْلَمُ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ وَ أَنَا بِنْتُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذٰابٍ شَدِيدٍ فَاعْمَلُوا إِنّا عٰامِلُونَ وَ اِنْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ. (كشف الغمة، ج ۱، ص ۴۸۰)
جلو چشم خدا دارید ظلم میکنید و آن کسانی که ظلم کردند خواهند دید چه گرفتاری خواهند داشت و کجا خواهند رفت. شما هر کار دوست دارید بکنید، هر ستمی دوست دارید در حق من، زهرا، و این خانواده بکنید – دیگر کدام کاری که میتوانستند بکنند و نکردند؟ چگونه میتوانستند این بهترینهای خدا، عزیزترینهای خدا را زجر بدهند، شکنجه بدهند، بکشند، بچه شیرخوارشان را؟ هر کاری توانستند کردند. زهرا میگوید: بکنید هر کاری میتوانید بکنید، ولی منتظر باشید، ما منتظریم. میگذرد و خواهید دید به کجا خواهید رسید.
ارتباط با دعای امام سجاد (علیهالسلام)
این است که امام سجاد (علیهالسلام) هم در دعای مکارمالاخلاق از خدا میخواهند:
وَ أَبْدِلْنِي … مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ
«و بهجای تلخی بیم از ستمکاران، شیرینی امنیت را نصیبم کن.»
خداوندا کاری کن تلخی این ستم ستمگران تبدیل شود به شیرینی امنیت. ما هم از خدا میخواهیم: خدایا نعمت امنیت و شیرینی امنیت در زندگی ما، در زندگی دوستان ما، در زندگی خانواده ما، در زندگی مردم مظلوم فلسطین، مردم مظلوم لبنان، اینهایی که شب میخواهند بخوابند امنیت ندارند، روز میخواهند زندگی کنند امنیت ندارند، خدایا شیرینی امنیت را به همه اینها عنایت بفرما. هر مظلومی که امنیت ندارد، خدا انشاءالله به او امنیت بدهد.
مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
این روزها و شبها برای زهرا (سلامالله علیها) خیلی تلخ بود، خیلی سنگین بود. در روایت آمده:
وروي أيضا إنها صلى الله عليها ما زالت بعد أبيها معصبة الرأس، ناحلة الجسم، منهدة الركن، باكية العين، محترقة القلب، يغشى عليها ساعة بعد ساعة وتقول لولديها: أين أبوكما الذي كان يكرمكما ويحملكما مرة بعد مرة أين أبوكما الذي كان أشد الناس شفقة عليكما؟ فلا يدعكما تمشيان على الأرض ولا أراه يفتح هذا الباب أبدا ولا يحملكما على عاتقه كما لم يزل يفعل بكما
از روزی که پیغمبر خدا از دنیا رفت، زهرا (سلامالله علیها) دیگر منهدم شد و فرو ریخت. چه بر سر زهرا آمد؟ به جای اینکه به زهرا بیایند سر سلامتی بدهند، تسلیت بگویند، حمایت کنند، هجوم آوردند به خانه زهرا. از این به بعد، زهرا از شدت سردرد سرش را بسته بود، هر روز آب میشد، جسم زهرا آب میشد و لاغر میشد. چشمان زهرا همهاش اشک داشت. آنقدر زهرا گریه کرد که به او گفتند برو بیرون گریه کن. دل زهرا میسوخت، هر مدتی یک بار زهرا غش میکرد و از هوش میرفت. وقتی به هوش میآمد، صدا میکرد حسن و حسین را و میگفت: بیایید بچههای من، کجاست پدرتان؟ کجاست رسولالله که شما را در آغوش بگیرد؟ کجاست که شما را حمایت کند؟
اما این مظلومیت ادامه پیدا کرد. هر چقدر زهرا ندا داد، حجت تمام کرد، درخواست یاری کرد، اما این امت بیوفا بیاعتنایی کردند! این جلسه را هدیه میکنیم به روح مطهر حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بعدی: ۳۶ـ روش مواجهه با ظلم
قبلی: ۳۴ـ برخورد کریمانه
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است