تعادل میان دنیا و آخرت
در ادامه شرح دعای مکارمالاخلاق امام سجاد (علیهالسلام)، امشب توفیق داریم به لطف الهی فراز دیگری از این دعای زیبا و آموزنده را بررسی کنیم. طی جلساتی که تا به حال داشتیم، عباراتی از این دعا را خواندیم و دیدیم واقعاً این دعا مثل یک کلاس درس، مهمترین آموزههای زندگی را به ما یاد داد. به ما نشان داد که باید دغدغه، هدف، فکر و ذکر ما در زندگی در رابطه با نیّت خیر، نیّت سالم و نیّت خالص در همه کارهای زندگیمان باشد.
امام سجاد (علیهالسلام) در این دعا به ما تذکر دادند که باید خواسته ما در زندگی از خدا این باشد: خدا کاری کن که من غافل نشوم، دغدغهام برای آن چیزهایی باشد که در قبال آن باید پاسخگو باشم و تمام عمرم صرف این هدفی شود که برای آن من را خلق کردی.
آیا رها کردن دنیا معنای زندگی آخرتمحور است؟
پس امام سجاد (علیهالسلام) دارد به ما میگوید باید تمام لحظههای زندگیات را صرف بعد از مرگت کنی، صرف اموری کنی که خدا فردا میخواهد از تو سؤال کند. پس آیا معنایش این است که رها کنیم این زندگی دنیا را و برویم دنبال آخرت؟
امام سجاد (علیهالسلام) در ادامه دعا به ما یک نکته مهمی را میخواهند یاد بدهند. اگر قرار است خواسته ما از خدا این باشد که فقط برای بعد از مرگ کار کنیم و دغدغه ما مسائل معنوی باشد، آیا معنایش این است که دیگر کار و کسب و زندگی دنیا را کنار بگذاریم؟
درخواست بینیازی از خداوند
روش اسلام، روش قرآن، روش اهل بیت یک چیز دیگری است. وقتی میگویند برای بعد از مرگ کار کن، معنیاش این نیست که دنیا را رها کن. امام سجاد (علیهالسلام) بلافاصله بعد از اینکه از خدا میخواهد که همه فکر و ذکرش برای بعد از مرگش باشد، بلافاصله از خدا میخواهد: خدایا روزی وسیع به من بده، من را بینیاز و ثروتمند کن، به من عزّت بده، موقعیّت بده. ولی بعد از هر کدام از این درخواستها بلافاصله میگوید: خدا روزی میدهی، کاری کن من یک وقت غافل نشوم، به خاطر دارایی مست دنیا نشوم. عزّت و موقعیّت به من بده، ولی یک وقت کاری نکن که من خودم را بگیرم، متکبّر شوم.
این نقطه تعادل در زندگی را از خدا میخواهد:
وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیّ فِی رِزْقِک؛
«و مرا بینیاز کن و در روزی خود بر من گشایش قرار ده.»
خدا من را بینیاز کن، روزی که به من میدهی روزی وسیع باشد، راحت زندگی کنم.
فقر و غنا: دو نوع امتحان الهی
قرآن و اهل بیت میخواهند به ما این را یاد بدهند که اصلاً مسئله این نیست که ما باید فقیر باشیم یا باید ثروتمند باشیم. مسئله یک چیز دیگر است. در سوره فجر خدا میگوید:
﴿فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ﴾ (فجر: ۱۶ـ۱۵)
«اما انسان وقتی خداوندگارش او را بیازماید، پس گرامیاش بدارد و نعمتش دهد میگوید: خداوندگارم مرا گرامی داشت. و اما وقتی او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گرداند میگوید خداوندگارم مرا خوار کرد. نه چنان نیست …»
خیلی زیبا داستان زندگی را در این دو آیه برای ما تعریف میکند. میگوید یک وقت من به شما پول میدهم، موقعیّت میدهم، وضع شما خوب میشود، بعد در ذهنت میگویی: من چقدر پیش خدا عزیزم! خدا چقدر هوای ما را دارد، دائم به من نعمت میدهد و من را گرامی میدارد. پس من خیلی پیش خدا عزیزم که دارد به من پول میدهد.
یک روزی هم گرفتار میشوی، سخت میشود زندگی، رزق و روزی برای تو تنگ میشود. میگویی: خدا چرا هوای ما را نداری؟ چرا ما را خوار کردی؟ دقّت کن، من چه آن زمان که دارم به تو میدهم و چه آن زمانی که به تو نمیدهم، هر دو برای امتحان است. هر دو ابتلاست: چه پولدار بودن، چه فقیر بودن. ما اصلاً آمدیم در این دنیا تا امتحان شویم. خدا یک کسی را با ثروت امتحان میکند، یک کسی را با فقر. اصلاً تمام قصّه زندگی امتحان است.
حال اینکه امتحان پولدار بودن سختتر است یا امتحان فقیر بودن سختتر است، خیلی هم معلوم نیست. پولدار، خدا به او داده است تا دست چهار نفر را بگیرد و نمیگیرد، امتحان رد میشود. فقیر هم خدا به او نداده است تا صبرش را بسنجد. چهار مشکل در زندگیاش پیش میآید، به خدا و پیغمبر بد و بیراه میگوید، صبرش تمام میشود، ناامید میشود. هر دوی اینها در امتحان مردود میشوند.
پس موضوع اصلی این نیست که ما ثروتمند باشیم یا فقیر. وقتی قرار است من چه پولدار باشم امتحان شوم، چه فقیر باشم امتحان شوم، حال از خدا پولداری را بخواهم یا فقیری را؟ عقل میگوید از خدا پولداری را بخواه که نیازمند کسی نباشی و از خدا بخواه در این امتحان موفّق شوی.
تأکید دین بر بینیازی و کسب حلال
به خاطر این است که اینقدر در دین ما راجع به بینیازی و فقیر نبودن تأکید شده است. پیغمبر میفرماید:
نِعْمَ اَلْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اَللَّهِ اَلْغِنَى.
«چقدر خوب است که آدم نیازمند کسی نباشد، بعد برود دنبال عبادت، دنبال آدم خوب بودن، خیلی کمک میکند به آدم.»
حتی پیغمبر یک چیز مهمتر دارد میگوید که در هیچ دینی شاید اینطوری اینقدر صریح ندیدیم:
اَلْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي طَلَبِ اَلْحَلاَلِ
«عبادت ده قسمت است، نُه قسمت عبادت، کاسبی حلال است و یک قسمت آن نماز و روزه و حج و زکات و توسّل و زیارت و همه اینها!»
خدا، برای اینکه دستم پیش مردم دراز نباشد، برای اینکه خانوادهام عزّت داشته باشند، برای اینکه خانوادهام خوب زندگی کنند، تلاش میکنم، کاسبی میکنم. این از نظر دین ما عبادت است. و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) کسانی را که به بهانه عبادت، دنیا را رها میکردند، کاسبی را تعطیل میکردند، میرفتند فقط نماز و دعا میخواندند، دعوا میکرد. باید تلاش کنید، نباید وبال گردن دیگران باشید، باید دست چند نفر هم بتوانید بگیرید.
مذمت فقر در روایات
از این طرف هم فقر و نداری به شدّت مذمّت شده است. سول الله (صلی الله علیه و آله):
كَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً
«چه بسیار فقری که منجر به کفر میشود. نداری انسان را حتی تا مرحله کفر میبرد، به سقوط میرساند.»
یا امام علی (علیهالسلام) میفرمایند:
اَلْفَقْرُ سَوَادُ اَلْوَجْهِ فِي اَلدَّارَيْنِ
«نداری و فقر روسیاهی هم دنیاست هم آخرت، یعنی چیز خیلی پسندیدهای نیست که آدم فقیر باشد. باید تلاش کند درآمد داشته باشد. کشور اسلامی کشوری است که پیشرفته باشد، کشوری است که ثروتمند باشد.»
به قول اقبال لاهوری:
گر به الله الصمد دل بستهای / از حد اسباب بیرون جستهای
مسلم استی بینیاز از غیر شو / اهل عالم را سراپا خیر شو
اگر مسلمانی، باید بینیاز باشی، باید توانا باشی، دستت پیش کسی دراز نباشد.
منت از اهل کرم بردن چرا / نشتر لا و نعم خوردن چرا
مدام بگوییم میدهی نمیدهی، حالا میشود نمیشود؟ نه، خودت داشته باش.
رزق خود را از کف دونان مگیر / یوسف استی خویش را ارزان مگیر
گرچه باشی مور و هم بیبال و پر / حاجتی پیش سلیمانی مبر
این مسلمانی واقعی است: اینکه انسان توانمند باشد، دارا باشد و تلاش کند بینیاز باشد.
تفاوت بینیازی از مردم و بینیازی از خدا
اما نکته این است که این بینیازی، بینیازی از مردم باید باشد، نه بینیازی از خدا. اینکه اینقدر به ما تأکید کردهاند شما سعی کنید نیازمند نباشید، یعنی دست شما پیش مردم دراز نباشد، اما در برابر خدا همیشه باید خودمان را فقیر بدانیم.
خطر طغیان در ثروتمندی
سختی امتحان پولدار شدن چیست؟
﴿كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَىٰ * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ﴾ (علق: ۶-۷)
«آری این چنین است که آدمی قطعاً طغیان میکند، همین که خود را بینیاز ببیند.»
آدمی این است: تا دستش به دهانش رسید، تا یک ذرّه وضع او خوب شد، دیگر هیچ خدایی را بنده نیست. «منم منم» شروع میشود، طغیان میکند انسان وقتی که وضعش خوب شد، وقتی بینیاز شد. این خطری است که آدم در کنار تلاش برای بینیازی و ثروتمند شدن باید همیشه مراقبش باشد که خدا ناکرده طغیان نکند.
به تعبیر امام علی (علیهالسلام) که فرمود:
اِسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ سَكْرَةِ اَلْغِنَى فَإِنَّ لَهُ سَكْرَةً بَعِيدَةَ اَلْإِفَاقَةِ
«به خدا پناه ببرید، خدا اگر به من پول دادی یک کار کن مست پولداری نشوم. بدترین مستی، مستی پولداری و غنا است. حضرت میگوید مستی شراب میپرد از سر آدم، ولی مستی پولداری به این سادگی از سر کسی نمیپرد، حالا حالا میخواهد غافل شود انسان.»
یا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اینطور دعا میکرد:
اَللّهُمَّ اَغْنِنِى بِالإفْتِقارِ اِلَيْكَ وَ لا تُفْقِرنى بِالأسْتِغْناءِ عَنْكَ.
آدم اصلاً متوجه شود که غنا و ثروتمندی واقعی این است که هر چقدر خودش را بیشتر به خدا نیازمند بداند، و فقر و بیچارگی واقعی این است که هر چقدر خودش را از خدا بینیاز احساس کند. پیغمبر اینطوری دعا میکرد: «خدا من را با احساس فقر به درگاه خودت بینیاز کن و یک وقت – نگفت فقیر نکنی – با احساس بینیازی از تو.» این را باید آدم حواسش را جمع کند که در کنار این طلب استغناء، همیشه مراقب این آفت دارایی باشد.
جبران الهی برای فقرای ناخواسته
آخرین نکتهای که در این بحث غنا عرض میکنم: چون ما دائم تاکید کردیم که آدم باید تلاش کند، باید داشته باشد، نیازمند نباشد، پس خیلیها دوست دارند داشته باشند. کیست که از دارایی بدش بیاید؟ ولی متأسفانه گاهی شرایط اجتماع، چیزهایی که دست خود ما نیست، خیلیها را اجازه نمیدهد داشته باشند. عدالت در جامعه برقرار نیست، موقعیّتها برای همه فراهم نیست، یا یک کسی خودش گناهی ندارد، پدر و مادرش کوتاهی کردهاند، این الان فقیر شده است.
آیا حالا اینکه فقیر شد، نیازمند شد، یعنی اینکه در همه چیزهایی که ما گفتیم که دارا بودن خوب است، باید بگوییم پس این آدم بدی است که نیازمند شد؟ این طرف هم است: فقر ناخواسته، از روی تنبلی نبوده است، زحمت کشیده و ندارد.
اینجا است که امام صادق (علیهالسلام) دربارۀ فقرایی میفرمایند که خدا فقرایی که واقعاً ناخواسته گرفتار فقر شدند را خیلی دوست دارد، برایشان جبران میکند. و از این جالبتر اینکه از آنها عذرخواهی میکند! چه خدای کریم و بزرگی! عذرخواهی میکند از بندههای فقیرش، میگوید: ببین تو را که در این شرایط قرار دادم، نداشتی، سختی کشیدی، مشکلات داشتی، ولی به جایش الان جبران میکنم برایت. اینقدر به تو میدهم که راضی میشوی، میگویی خدا کاشکی من فقیرتر بودم.
در این روایت، روز قیامت منادی ندا میدهد:
امام صادق (علیهالسلام): «إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُنَادِياً يُنَادِي أَيْنَ اَلْفُقَرَاءُ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ اَلنَّاسِ فَيُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى اَلْجَنَّةِ فَيَأْتُونَ بَابَ اَلْجَنَّةِ فيقولون لَهُمْ خَزَنَةُ اَلْجَنَّةِ قَبْلَ اَلْحِسَابِ فَيَقُولُونَ أَعْطَيْتُمُونَا شَيْئاً فَتُحَاسِبُوا عَلَيْهِ فَيَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقُوا عِبَادِي مَا أَفْقَرْتُكُمْ هَوَاناً بِكُمْ وَ لَكِنِ اِدَّخَرْتُ هَذَا لَكُمْ لِهَذَا اَلْيَوْمِ ثُمَّ يَقُولُ لَهُمُ اُنْظُرُوا وَ تَصَفَّحُوا وُجُوهَ اَلنَّاسِ فَمَنْ أَتَى إِلَيْكُمْ مَعْرُوفاً فَخُذُوا بِيَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ اَلْجَنَّةَ.»
«چون روز رستاخیز فرا رسد، خدای گرامی و بزرگ نداگری را دستور دهد که ندا برآورد: تهیدستان کجایند؟ پس گروهی از مردم به پا خیزند و دستور داده شود که به بهشت درآیند. آن هنگام که به در بهشت رسند، دربانان بهشت به آنان گویند: چرا پیش از حسابرسی آمدهاید؟ آنان گویند: آیا چیزی به ما دادهاید که ما را به آن حسابرسی میکنید؟ خدای گرامی و بزرگ فرماید: بندگانم راست میگویند. من شما را برای خوار نمودن، تهیدست نگرداندم، بلکه این تهیدستی را برای امروزتان ذخیره نمودم. سپس به آنان فرماید: در میان مردم جستجو کنید و هر که به شما نیکی نموده، دستش را بگیرید و به بهشت ببرید.»
فقرای دنیا چه کسانی هستند؟ یک عدهای بلند میشوند میگویند ما در دنیا فقیر بودیم. دستور داده شد که بهشت درآیند. آن هنگام که به در بهشت رسند، نگهبانهای بهشت به اینها میگویند که شما همین طوری بیحساب که نمیشود بروید بهشت! چه کار کردهاید؟ بدون حساب میخواهید بروید بهشت. از ما چه حسابی میخواهید بکشید؟ ما که چیزی نداشتیم!
خدا میگوید: رها کنید اینها، راست میگویند، باید بروند بهشت. یک وقت فکر نکنید من در دنیا به تو ندادم چون پیش من خوار و خفیف بودی. خیر، من برایتان پیوسته ذخیره میکردم. خیر، فضل و برکتهایی که میخواستم به شما بدهم گذاشتم الان که روز نیاز است به شما بدهم.
بعد خدا به فقرا میگوید: حالا نگاه کنید به این صف محشر، به این مردمانی که در این محشر هستند. هر کس به شما در دنیا کمک کرد، دست آنها را هم بگیرید ببرید بهشت. اینقدر فقرایی که در این شرایط بیعدالتی، در این محرومیتها گیر میکنند، پیش خدا عزیزند که هم خودشان را بیحساب بهشت میبرند، هم کسانی که به فقرا کمک کردند، اینها میشوند شفیع کسانی که به آنها کمک کردند. پس این طرف را هم حتماً ما در نظر میگیریم
.
نتیجهگیری: دعا برای بینیازی درست
امام سجاد (علیهالسلام) در این فراز از دعا از خدا میخواهد:
وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیّ فِی رِزْقِک؛
«و مرا بینیاز کن و در روزی خود بر من گشایش قرار ده.»
این هم خواسته ما باشد. از خدا بخواهیم بینیازی را که دست ما پیش کسی دراز نباشد. واقعاً باید از خدا خواست.
به قول عبید زاکانی میگوید:
بینیازی ندهد دهر خدایا تو بده / سازگاری نکند خلق خدایا تو بساز
بعدی: ۱۵ـ آفت دارایی
قبلی: ۱۳ـ زندگی هدفمند
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است