۶ـ بهترین نیّت

 

مقدمه

در شرح دعای مکارم‌الاخلاق امام سجاد (علیه‌السلام) به این فراز می‌رسیم:

وَانْتَهِ بِنِيَّتى اِلى‏ اَحْسَنِ النِّیَّاتِ

در بخش کاملی که می‌فرماید:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یقِینِی أَفْضَلَ الْیقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ

بعد از صلوات، از خدا خواستیم که ایمان ما را به کامل‌ترین ایمان، یقین ما را به بالاترین یقین برساند و از خدا می‌خواهیم نیّت ما را به نیکوترین و زیباترین نیّت‌ها برساند.

 

مفهوم نیّت

نیّت برخلاف آن چیزی که خیلی وقت‌ها فکر می‌کنیم، یعنی اینکه باید چیزی را به زبان بیاوریم – مثلاً بگوییم «الآن این کار را می‌کنم قربة إلی الله» – نیست. نیّت یعنی همان انگیزه، همان میل، همان اراده‌ای که در وجود انسان باعث می‌شود آدم یک کاری انجام دهد؛ آن قصدی که دارد، هدفی که دارد، این می‌شود نیّت.

وقتی نماز می‌خوانیم، هدفمان چیست؟ اگر هدفمان این باشد که همین‌طوری وقت بگذرانیم، یا اینکه دیگران ببینند، یا یک تکلیفی از ما رفع شود، یا خدا از ما راضی شود، یا رشد کنیم – هر هدفی که داریم، این می‌شود نیّت ما از نماز.

 

اهمیت نیّت در معارف دینی

نیّت خیلی مهم است و اصلاً اساس همه چیز در معارف دینی‌مان نیّت است. نیّت مربوط به دل ما است. دل، قلب، مرکز فرماندهی و اساس وجود ما انسان‌هاست. اصلاً انسان یعنی قلب یعنی دل. واقعاً اگر بررسی کنیم خودمان را، حقیقت وجود ما این پوست و استخوان نیست، حتی این فکر و مغز هم نیست؛ حقیقت و اصل وجودمان دل ما است. این قلب است که مرکز فرماندهی، مرکز وجود و مرکز ارزش‌های ما است.

 

ارتباط نیّت با ایمان و یقین

در فرازهای قبل، از خدا درجات بالای ایمان را خواستیم: «بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکمَلَ الْإِیمَانِ». ایمان را معنا کردیم و گفتیم ایمان یعنی تسلیم قلب. بعد توضیح دادیم که وقتی ایمان درجاتش بالا می‌رود و تشدید می‌شود، ارتفاع و ارتقاء پیدا می‌کند، اسمش می‌شود یقین – یعنی تسلیم بیشتر و بیشتر.

چه باعث می‌شود که ما ایمان داشته باشیم به چیزی؟ این نیّت ما است. یعنی ما وقتی نیّت می‌کنیم، اراده می‌کنیم که چیزی را بخواهیم، این ایمان را در ما ایجاد می‌کند. بعد این ایمان وقتی افزایش پیدا می‌کند، منجر به یقین می‌شود.

 

روایات درباره اهمیت نیّت

حدیث مشهور پیامبر (ص)

از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که:

إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ إِنَّمَا لاِمْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ لاِمْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا أَوْ لِدُنْيَا يُصِيبُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ

«جز این نیست که ارزش کارها به نیت‌هاست و هر کس تنها همان چیزی را دارد که نیّتش را کرده است. پس هر کس هجرتش به سوی خدا و پیامبرش بوده، هجرتش به‌سوی خدا و پیامبرش است و هر کس هجرتش برای ازدواج با زنی یا رسیدن به دنیایی بوده، پس هجرتش به‌سوی همان چیزی است که برای آن هجرت کرده است.»

همه اعمال فقط و فقط به نیّت ما است. چیزی دست انسان می‌آید که نیّتش را کرده باشد. پیغمبر می‌فرماید اگر کسی نیّتش برای خدا و پیغمبر بوده، پس به سمت خدا و پیغمبر آمده است؛ اما اگر یک کسی آمده، هجرت کرده، می‌خواهد ازدواج کند یا مال به دست بیاورد، این دیگر نمی‌تواند بگوید من برای خدا آمده‌ام.

ممکن است خیلی کار انجام دهیم، اموالمان را ببخشیم به فقرا، نیّتمان چه بوده از این کار؟ اگر نیّتمان خودنمایی بوده، پس چیزی گیر ما نیامده، فقط مالمان را از دست داده‌ایم. در مکتب قرآن و عترت، عمل بدون نیّت (برای خدا) هیچ است؛ عمل بدون نیّت پوسته بی‌خاصیت است.

 

نیّت در جنگ

حتی در مورد جنگ، رسول اکرم (ص) می‌فرماید:

اِنَّما یبْعَثُ اللّهُ الْمُقَتتِلینَ عَلَى النّیاتِ

«جز این نیست که خدا جنگجویان را بر اساس نیت‌ها برخواهد انگیخت.»

پیغمبر می‌فرماید: فکر نکن حال هر که رفت جبهه و کشته شد، دیگر جایش در بهشت است، نه. در روایت داریم که طرفی رفت در جنگ احد کنار پیغمبر و کشته شد، همه می‌گفتند خوشا به سعادت شهید فلانی. پیغمبر می‌فرماید این شهید «حمار» است، دنبال الاغش آمده بود.

مورد دیگری راجع به جنگ احد است که یک جوانی در مدینه راه می‌رفت و خانم‌های مدینه به او تیکه انداختند و گفتند که پیرمردهای ما رفتند جبهه، تو هم اینجا ایستادی در شهر! جوان برای اینکه حال اینها را بگیرد، برای خودنمایی آمد در جنگ و کشته شد. پیغمبر می‌فرماید این نه شهید است نه اجری دارد؛ این برای خودنمایی آمده بود.

 

محشر بر اساس نیّت

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:

إِنَّ اَللَّهَ يَحْشُرُ اَلنَّاسَ عَلَى نِيَّاتِهِمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ

«به راستی خدا مردم را در روز قیامت بر اساس نیّت‌هایشان محشور خواهد کرد.»

روز قیامت هر کسی با نیّتش محشور می‌شود؛ هر کسی نیّتی را که کرده آنجا حاضر می‌بیند و همان نیّت گیر او می‌آید. به‌خاطر همین است که در مکتب اهل بیت نیّت از خود عمل مهم‌تر است.

 

برتری نیّت بر عمل

از پیغمبر اکرم (صلوات ‌الله علیه وآله) روایت شده است:

نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ اَلْفَاجِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ

«نيّت مؤمن از عملش بهتر است و نيّت فاجر از عملش بدتر است و هر عمل‌کننده‌ای طبق نیّتش کار می‌کند.»

نیّت آدم مؤمن از عمل آدم مؤمن مهم‌تر است. انسان دارد نماز می‌خواند، پس این نماز کار خوبی است، ولی نیّتش اگر برای خدا باشد، این نیّت ارزشش از این نماز بیشتر است. نیّت آدم بد هم از کار بدش بدتر است؛ یعنی اصل بدی مال نیّت است نه مال اصل کار.

از امام علی (علیه‌السلام):

رُبَّ نِیة اَنْفَعُ مِنْ عَمَل

«چه‌بسا نیتی که از عمل سودمندتر است.»

چه بسا نیّت‌هایی که از خود عمل سودشان بیشتر است. مثلاً نیّت می‌کنیم یک کاری انجام دهیم، حال فرض کنیم که آمده‌ایم گفته‌ایم یک مجلسی می‌خواهیم برویم برای نمازگزاران خدمت کنیم، رفته‌ایم هیچ‌کس نیامده بود. حال سودش به کسی رسید یا نه؟ ولی این نیّت از این عمل سودش بیشتر است و حتی جایگزین خود عمل می‌شود.

 

توصیه پیغمبر به ابوذر

پیغمبر اکرم (صلوات ‌الله علیه وآله) در روایتی به ابوذر فرمود:

یا اَباذَرَّ هُمَّ بِالْحسنَةِ وَ اِنْ لَمْ تَعْمَلْها لِکیلا تُکتَبَ مِنَ الْغافِلینَ

«ای ابوذر، قصد کار نیک را داشته باش حتی اگر انجامش ندهی تا از غافلان نوشته نشوی.»

حداقل نیّت کار خیر را بکن حتی اگر انجامش ندادی. یک وقت‌هایی است ما توانمان نمی‌رسد کار خیر بکنیم، دوست داریم کار خیر بکنیم. پیغمبر به ابوذر آموزش می‌دهند می‌گویند تو نیّتش را بکن، بگو خدایا اگر من داشتم حتماً این کار را می‌کردم. همین نیّت است که باعث می‌شود که تو جزو همان‌ها حساب بشوی، جزو کسایی که بی‌اعتنایی به کار خیر کردند نباشی.

حتی راجع به نماز اول وقت به ما گفته‌اند حتماً همیشه مقیّد باشید، نماز اول وقت بخوانید، ولی حال یک وقت انسان در شرایطی است، در جایی است که نمی‌شود نماز اول وقت خواند، حال شرایط فراهم نیست. توصیه کرده‌اند آن لحظه اذان، نیّت کن، بگو خدایا من دوست داشتم نماز بخوانم ولی الآن می‌بینیم شرایطش نیست و در اولین فرصت می‌خوانم؛ ثواب نماز اول وقت را به تو می‌دهند چون نیّت مهم‌تر از عمل است.

 

شهادت با نیّت

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام):

مَنْ ماتَ مِنْکمْ عَلى فِراشِهِ وَهُوَ عَلى مَعْرِفَةِ حَقَّ رَبّه وَ حَقَّ رَسُولِهِ وَ اَهْلِ بَیتِهِ ماتَ شَهیداً، وَ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى اللّهِ، وَاسْتَوْجَبَ ثَوابَ ما نوى مِنْ صالِحِ عَمَلِهِ، وَقامَتِ النّیةُ مَقَامَ اِصْلاتِهِ لِسَیفِهِ

«هر کس در رختخوابش بمیرد ولی حق خداوندگارش و حق پیامبر او و خاندانش را بشناسد، شهید از دنیا رفته و اجرش با خداست و مستوجب ثواب هر عمل صالحی که خواهد بود و نیّت برایش جایگزین شمشیر کشیدن در راه خداست.»

آدم به مرگ عادی، در رختخوابش از دنیا برود، جزو شهدای کربلا حساب می‌شود؟ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌گویند بله، می‌شود شهید باشد. چرا؟ چون نیّتش را داشته است.

در روایت دیگری در نهج‌البلاغه است که بعضی از جنگی داشتند برمی‌گشتند، امیرالمؤمنین فرمودند که در آخرالزمان کسانی هستند که الآن با ما در این جنگ شریک‌اند. یکی از اصحاب فرمود ما اینجا شمشیرهایش را خوردیم، آنها در ثواب جنگ شریک‌اند؟! امیرالمؤمنین فرمودند چون آنها نیّت‌شان همین است که اگر بودند، با ما بودند.

 

بهترین نیّت: اخلاص

حال ما در این دعای مکارم‌الاخلاق از خدا می‌خواهیم که «وَانْتَهِ بِنِيَّتى اِلى‏ اَحْسَنِ النِّیَّاتِ». این «اَحْسَنِ النِّیَّاتِ» چیست؟ بهترین نیّت، نیّت خالص است؛ کاری که برای خدا باشد، نیّتی که برای خدا باشد. هر چیزی آمیخته با چیز دیگری بیاید غیر خدا، کل آن را آلوده می‌کند. خدا شریک قبول نمی‌کند. خدا فرموده که اگر کسی در کاری شریک برای من قرار بدهد، کل آن مال شریک است، من شریک قبول نمی‌کنم.

 

آیات قرآن درباره اخلاص

﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ﴾ (الزمر: ۱۱)

«بگو: به‌راستی من مأمورم در حالی که دین خود را برای خدا خالص می‌گردانم، او را بندگی کنم.»

بگو من مأمورم که بندگی خدا را بکنم ولی شرطش این است: مخلص باشم، دین خودم، زندگی خودم و روش خودم را فقط و فقط برای خدا خالص قرار بدهم.

﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ﴾ (الکهف: ۲۸)

«و خودت را همراه کسانی که خداوندگارشان را بامدادان و شامگاهان می‌خوانند و فقط او را می‌خواهند، شکیبا گردان.»

خدا به پیغمبرش می‌گوید صبوری کن، شکیبایی کن. با چه کسانی؟ با کسانی که صبح و شب خدا را می‌خوانند ولی کسانی که «يُرِيدُونَ وَجْهَهُ» فقط خودش را می‌خوانند. این ارزش نیّت و اخلاص را دارد.

 

چالش اخلاص در عمل

متأسفانه ما هر کاری می‌خواهیم بکنیم، وقتی می‌آییم محاسبه کنیم، می‌بینیم آخرش از اینکه از من تعریف کردند خوشحال شدم، از اینکه از من بد گفتند ناراحت شدم؛ پس معلوم می‌شود کار من برای خدا نبوده است.

 

سفارش لقمان حکیم

در سفارش‌های لقمان (عليه‌السلام) به پسرش: ای پسرم! هفت هزار حكمت آموخته‌ام؛ امّا تو چهار تا از آنها را حفظ كن تا با من به بهشت بیایی. یکی از این حکمت‌ها به فرزندش این است:

يَا بُنَيَّ … وَ أَخْلِصِ اَلْعَمَلَ فَإِنَّ اَلنَّاقِدَ بَصِيرٌ

«پسرکم … و عمل را خالص گردان که عیارگیرنده بسیار بینا و دقیق است.»

پسرم کارهایت را خالص کن چون کسی که عیار می‌گیرد، کارها را خیلی دقیق حساب می‌کند. این زرگری که طلاها را قرار است ببریم پیش او تا عیارش را بسنجد، مو را از ماست می‌کشد.

 

نمونه‌هایی از بزرگان

نقل می‌کنند که مرحوم آیت‌الله بروجردی آخر عمرشان گریه می‌کردند و این حدیث را می‌خواندند: «وَ أَخْلِصِ اَلْعَمَلَ فَإِنَّ اَلنَّاقِدَ بَصِيرٌ». به او گفتند که شما این همه کار خیر کردید، مرجع تقلید بودید و هزاران شاگرد را تربیت کردید. گریه می‌کرد می‌گفت آن کسی که قرار است اینها را از من قبول کند، مو رو از ماست می‌کشد که کدامش برای او بوده است؛ من نگران این هستم. این است که شما می‌بینید بزرگان ما در زندگی‌شان خیلی به خودشان سخت می‌گرفتند برای اینکه بتوانند خودشان را خالص کنند.

مرحوم آیت‌الله خوانساری که بالای سر حضرت معصومه (سلام ‌الله علیها) دفن هستند، از اولیای خدا، ایشان در مدرسه فیضیه قم – مهم‌ترین جای قم است که وقتی در آنجا نماز جماعت بخوانی یعنی دیگر خیلی مقام بالایی است – امام جماعت مدرسه فیضیه بودند. یک روزی دیدم نیامد، رفتم سراغ‌شان که چرا نیامدید؟ فرمود: من دیگر نمی‌توانم، کسی دیگر بیاید. بعداً کسی گفته بود که من اینکه جمعیت پشت سر من نماز می‌خواندند، احساس می‌کردم خوشم می‌آید؛ دیدم فایده ندارد.

بعد ایشان آمد تهران، باز در مسجد بازار نماز جماعت می‌خواند، باز جمعیت جمع شد و جمعیت زیاد شد، اینجا را هم دیگر نرفت. گفت: من دیگر نمی‌توانم، می‌بینم برای خدا نیست! خیلی سخت است که انسان بتواند کاری کند که برای خدا باشد و مشکل این است که اگر برای خدا نباشد، فردا که می‌خواهی بروی دستت خالی است. هر چه نگاه می‌کنی این همه‌اش برای این بود، وای به حال ما که دستمان خالی باشد.

 

راه حل: عشق خدا

تنها راه حلش هم این است: یعنی اگر آدم بخواهد غیر خدا در زندگیش و در کارهایش نیاید، این است که باید عشق خدا و محبت خدا در دلش بیاید.

به قول سعدی:

هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست / ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر

زان که هرگز به جمال تو در آیینه وهم / متصور نشود صورت و بالای دگر

وقتی کسی عاشق شد و دل داد به او، غیر از او اصلاً برایش دیگر هر کاری که بخواهد بکند ارزشی ندارد.

 

درخواست از خدا برای نیّت خالص

اینکه ما در دعای مکارم‌الاخلاق از خدا بخواهیم:

وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ

«و نیّت مرا به نیکوترین نیت‌ها برسان.»

یعنی از خدا التماس کنیم: خدا من نیّت خالص می‌خواهم چون اگر نیّتم خالص نشود، کارم درست نیست، دستم خالی می‌ماند.

 

عشق بی‌قید و شرط

یک غزل دیگر از سعدی:

افسوس بر آن دیده که روی تو ندیده‌ست / یا دیده و بعد از تو به رویی نگریده‌ست

گر مدعیان نقش ببینند پری را / دانند که دیوانه چرا جامه دریده‌ست

رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد / آنکس که سخن گفتن شیرین نشنیده‌ست

از دست کمان مهرهٔ ابروی تو در شهر / دل نیست که در بر چو کبوتر نطپیده‌ست

در وهم نیاید که چه مطبوع درختی / پیداست که هرگز کس از این میوه نچیده‌ست

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده‌ست

این بیت آخر خیلی زیبا بود و همان روایتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است که یک عده‌ای به جایی می‌رسند که دیگر نماز خواندن‌شان، عبادت کردن‌شان، کارهایشان حتی برای بهشت نیست، حتی برای جهنم رفتن هم نیست:

مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك

«من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشت پرستش نکرده‌ام، من تو را بدان جهت پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم.»

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده‌ست

خدایا بهشت می‌خواهی بدهی، می‌خواهی وعده رهایی از جهنم بدهی، به اینها بده که محبت تو را نشنیده‌اند و نچشیده‌اند، مجبورند از ترس جهنم یک کارهایی بکنند؛ ولی اگر خدا محبت را به کسی بدهد، کار تمام است دیگر.

 

نتیجه‌گیری

پس این را باید التماس کرد، باید از خدا خواست و از خدا می‌خواهیم به عظمتش، به کرمش و بحق اولیاء خودش که انشاالله محبت را به دل‌های ما بچشاند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

بعدی: ۷ـ بهترین عمل

قبلی: ۵ـ از ایمان تا یقین

بازگشت به فهرست

 

مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است.