مقدمه: محرم، ماه داغداری اهل بیت (علیهمالسلام)
خدای متعال را شاکریم که توفیق حضور در مجلس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را نصیب ما کرد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَـٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ» (اعراف: ۴۳). این توفیقی است که باز محرم فرا رسید و دلهای عاشقان با یاد مصیبت سیدالشهدا داغدار شد.
محرم ماه خاصی است. در روایتی از امام رضا (علیهالسلام) نقل شده است:
«محرم ماهی بود که مردم عصر جاهلیت جنگ در آن را بر خود حرام میشمردند، ولی در این ماه حرمت ما شکسته شد و خون ما ریخته شد. فرزندان و زنان ما به اسارت درآمدند و آتش به خیمهها افکنده شد. آنچه به دستشان رسید غارت بردند و درباره ما جانب حرمت پیامبر خدا را نگاه نداشتند. روز شهادت امام حسین (علیهالسلام) غم به دل نشاند و اشک ما را جاری کرد و عزیز اهل بیت را در سرزمین کربلا بیمقدار ساخت و ما را در کام رنج و اندوه انداخت. باید تا روز رستاخیز در سوگ حسین (علیهالسلام) اشک ریخت، چرا که گریه گناهان بزرگ را از بین میبرد. روش پدرم در ماه محرم این بود که هرگز نمیخندید و پیوسته اندوهگین بود تا روز عاشورا. آنگاه که عاشورا میشد، روز غم و گریستن پدرم بود و میفرمود: در این روز حسین (علیهالسلام) شهید شد.»
محرم حتی در دوران جاهلیت ماهی بود که حرمتش حفظ میشد. در این ماه نمیجنگیدند و خون کسی را نمیریختند، حتی خون انسانهای عادی و کفار. اما امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند که در این ماه خون ما ریخته شد و حرمت ما هتک شد. خاندان و فرزندان ما اسیر شدند و خیمههای ما را آتش زدند. هرچه در خیمهها بود به تاراج بردند و رعایت حرمت ما و حرمت پیامبر خدا را نکردند.
این یادآوری ایام مصیبت امام حسین (علیهالسلام)، دلهای ما را کباب و داغدار کرد و اشکهای ما را جاری ساخت. این مصیبت عزیزان ما را در آن سرزمین کربلا خوار کرد. این مصیبت، این سختی و این بلا ادامه دارد تا قیامت. پس هر کسی میخواهد گریه کند باید بر حسین (علیهالسلام) گریه کند، چرا که این گریه گناهان بزرگ را از بین میبرد.
چه فرصتی نصیب ما شده که در مجلسی حاضر شویم و به یاد کسی اشک بریزیم که این اشک گناهان ما را خواهد زدود. امام رضا (علیهالسلام) ادامه میدهند که پدرشان، موسی بن جعفر (علیهالسلام)، وقتی ماه محرم وارد میشد دیگر خندان دیده نمیشد. این مصیبت دلهای اهل بیت را چنان داغدار میکرد که دیگر حال خنده برایشان باقی نمیگذاشت و غم و غصه بر وجودشان مستولی میشد. تا ده روز از محرم میگذشت این حال ادامه داشت، تا اینکه روز دهم، روز عاشورا میرسید و آن روز سرتاسر روز گریه، مصیبت و بکاء بود. امام موسی کاظم (علیهالسلام) میفرمود: امروز روزی است که حسین (علیهالسلام) در آن شهید شد.
ضرورت ورود با معرفت به مجلس حسینی
وارد محرم شدیم و از خدا توفیق میخواهیم که با اخلاص، با نیّت صادق، با قدرشناسی و معرفت وارد مجلس امام حسین (علیهالسلام) شویم و از این فرصت برای تجدید ایمان، تجدید محبت و تجدید حبّ اهل بیت در دلهایمان بهره ببریم.
امام رضا (علیهالسلام) فرمودند که گریه برای امام حسین (علیهالسلام) گناهان بزرگ را از بین میبرد. قطعاً منظور این نیست که بدون معرفت، بدون شناخت و بدون تبعیّت، صرف گریه تمام ماجرا باشد. گریه مقدمه است، نشانه است. ما در این چند شبی که خدا توفیق خدمت به شما را داده است، سعی میکنیم از این فرصت برای افزایش معرفت استفاده کنیم. هم عشق و محبت، هم بکاء و گریه، و هم ارتقاء معرفت و شناخت آن هدف و فلسفهای که امام حسین (علیهالسلام) را به این مقام رساند و این مجلس را به این اهمیت رساند.
در این جلسات سعی میکنیم همانگونه که قرآن به ما توصیه کرده، از حوادث تاریخی گذشته بزرگان، انبیاء و اولیاء برای امروز خودمان درس بگیریم. قرآن کریم میفرماید:
﴿تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ (بقره: ۱۳۴ و ۱۴۱)
«آنان امّتهایی بودهاند که اکنون درگذشتهاند. آنچه آنها کردند از آنِ آنهاست و آنچه شما میکنید از آنِ شماست و شما را از اعمال آنها نمیپرسند.»
این آیه در دو صفحه سوره بقره تکرار شده است – یکبار در آیه ۱۳۴ و بار دیگر در آیه ۱۴۱. قرآن به یهودیانی که مدام به ابراهیم، اسحاق، یعقوب و موسی افتخار میکردند، میگوید: اینها کسانی بودند که دورانشان گذشته است. آنها هر کاری کردند برای خودشان کردند. اگر امام حسین (علیهالسلام) رشادت کرد و مقام پیدا کرد، برای خودش کرد. شما چهکار دارید؟ شما هر کاری بکنید به اسم خودتان است. کار آنها را که به اسم شما نمینویسند.
پس سؤال اینجاست: ما چهکار کردیم؟ برای اینکه ما بفهمیم و از مجلس حسین (علیهالسلام) استفاده کنیم، قرآن به ما میگوید: «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» – عبرت بگیرید. باید عبرت و درس بگیریم و در زندگی امروزمان استفاده کنیم.
ضرورت شناخت هدف امام حسین (علیهالسلام)
اگر بخواهیم از قصه عاشورا عبرت بگیریم، یکی از مهمترین چیزهایی که باید بفهمیم و به درستی درک کنیم، فلسفه و هدف این قیام است. هدف امام حسین (علیهالسلام) چه بود؟ چه میخواست؟ دنبال چه بود؟ چهکار میخواست بکند؟
متأسفانه کمتر راجع به هدف صحبت میشود و بیشتر راجع به مصیبت سخن گفته میشود. البته مصیبتها مهم است، اما باید بدانیم که این مصیبتها در راه چه هدفی وارد شد. تأسف دیگر اینکه کسانی که راجع به هدف امام حسین (علیهالسلام) صحبت کردهاند، اغلب راجع به هدفهای ثانویه سخن گفتهاند.
وقتی کل کتابها، سخنرانیها و خطابات را در رابطه با هدف امام حسین (علیهالسلام بررسی میکنیم، میبینیم که عمدتاً دو نظریه کلی در بین علمای ما وجود دارد.
نظریه اول: شهادت
بسیاری معتقدند که هدف امام حسین (علیهالسلام) شهادت بود. اما خود این نظریه نیز به چهار دیدگاه مختلف تقسیم میشود:
الف) شهادت عرفانی
برخی مانند سید بن طاووس تصریح میکنند که حسین (علیهالسلام) آنقدر مرتبهاش بالا بود که نمیتوانست دیگر در این قفس دنیا زندگی کند. پس رفت که شهید شود تا به خدا برسد. این خلاصه نظریه کسانی است که میگویند هدف امام حسین (علیهالسلام) شهادت عرفانی بود.
ب) شهادت فدیهای
این نظریه شبیه نظریه مسیحیت درباره حضرت مسیح (علیهالسلام) است که متأسفانه به برخی از شیعیان منتقل شده است. آنها میگویند همانطور که مسیح کشته شد تا گناهان مسیحیان بخشیده شود، امام حسین (علیهالسلام) نیز رفت کشته شود تا گناهان شیعیان بخشیده شود. مرحوم ملا احمد نراقی چنین نظریهای دارد. بر اساس این نظریه، امام حسین (علیهالسلام) رفت کشته شود تا ما بنشینیم گریه کنیم و گناهان ما بخشیده شود.
ج) شهادت تکلیفی
دو روایت داریم که در آنها آمده امام حسین (علیهالسلام) خواب دید پیغمبر را و پیغمبر به او گفت که خدا خواسته تو کشته شوی. پس یک تکلیفی برای امام حسین (علیهالسلام) تعیین شد و ایشان رفت این تکلیف را ادا کند و کشته شود. عدهای از علمای ما چنین بیانی دارند.
د) شهادت سیاسی
سردمدار این نظریه مرحوم دکتر علی شریعتی است و اکثر روشنفکران و نظریههای جدید این است. مشهورترین نظر این است که امام حسین (علیهالسلام) یک انقلابی بود، یک فرد سیاسی بود که میخواست علیه حکومت ظالم قیام کند. سیاست او این بود که با کشته شدنش با ظلم مبارزه کند. هدف او کشته شدن بود، هدفش این بود که شهید شود.
نظریه دوم: حکومت
عده دیگری از علمای ما میگویند هدف امام حسین (علیهالسلام) حکومت بود. امام حسین (علیهالسلام) نرفت کشته شود، بلکه رفت حکومت را بگیرد، اما در مسیر این هدف شهید شد. هدفش کشته شدن نبود.
سردمدار این نظریه مرحوم صالحی نجفآبادی در کتاب «شهید جاوید» است. این کتاب در بین فارسیزبانان جنجال زیادی به پا کرد و بحثهای فراوانی قبل از انقلاب به راه انداخت. بسیاری به این دلیل کتابهای متعدد علیه او نوشتند.
نظریه حکومت خود دو برداشت دارد:
- با علم به شهادت: اکثر علمای ما و متکلمین شیعه معتقدند چون امام عالم به همه امور است، نمیشود که او نداند قرار است شهید شود. بنابراین او با علم اینکه شهید میشود، رفت تا حکومت را بگیرد. مرحوم شیخ جعفر شوشتری میگوید هم حکومت هم شهادت هدف امام حسین (علیهالسلام) بود – یعنی یک هدف اولیه داشت که برود حکومت را بگیرد، اما وقتی دید محاصره شد و مظلوم شد، هدفش این شد که با شهادتش با ظلم مقابله کند.
- بدون علم به شهادت: مرحوم صالحی نجفآبادی میگوید امام حسین (علیهالسلام) هدفش این بود که قیام کند و حکومت را تصاحب کند. به عنوان یک انقلابی و عاقل، محاسباتی کرد که در محاسباتش بالاخره به آن نتیجه نرسید، ولی همان شهادتش هم آثار و برکات داشت.
جمعبندی
این نظریات مختلف را مطرح کردیم تا مشخص شود که تمام این بحثها هیچ کدام مستند نیست و هیچ کدام دلیل تاریخی محکمی ندارند. در جلسات آینده این موارد را بررسی خواهیم کرد و هدف حقیقی امام حسین (علیهالسلام) را با دلایل تاریخی و روایی روشن خواهیم ساخت.
بعدی: اهداف اولیه و ثانویه
مطلب فوق در تاریخ 23/10/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است