تأثیر فوری لقمه حرام
عرض کردیم بر اساس یک اصل مهم و محوری قرآنی، تبعیت از هوا و هوس و ترجیح دنیا بر آخرت موجب گمراهی و قساوت قلب و بسته شدن دریچههای رحمت و لطف خدا و محروم شدن انسان از هدایت الهی، از معنویت، از انسانیت، از احساس خوبی و بدی و درک راه درست میشود. شب گذشته نمودهای این هواپرستی را در دنیاطلبی و فریفته شدن به مال و اموال و زرق و برق دنیا بیان کردیم.
آنچه که دیشب گفتیم در رابطه با همه اموال، همه داراییها و همه نمودهای دنیا بود، اعم از حلال و حرام. چون چه بسا انسان با دارایی حلال هم، آن شیرینی داشتن و لذت ثروت و رفاه او را غافل کند و اگر به این نکته توجه نداشته باشد، به تدریج در دراز مدت دچار لغزشها و شکست در آزمونهای الهی بشود.
اما یکی از نمودهای فوری و بسیار برجسته بنیادطلبی، آلوده شدن به لقمه حرام و خوردن مال حرام است. در این رابطه دیگر آن تدریج و آن زمانبر بودن مصداق پیدا نمیکند.
تشخیص امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا
این یکی از نکتههایی است که به صورت مشخص و سریع در جریان حادثه عاشورا توسط خود اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) به عنوان عامل این جنایت معرفی شد. همه شما شنیدید: وقتی که روز عاشورا امام حسین (علیهالسلام) در مقابل لشکر دشمن قرار گرفتند و آنها را نصیحت میکردند، تلاش میکردند صدای خودشان را به گوش مردم برسانند، بلکه یکی از آنها را بتوانند از این هلاکت نجات بدهند، شروع به هلهله و سروصدا کردن و مسخره کردن میکردند تا صدای اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) به گوشها نرسد.
اینجا بود که نقل کردند اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) فرمودند:
فقد مُلِئَت بُطونُكُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِكُم (بحار الأنوار: 45/8)
«زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر [غفلت] خورده است.»
بله، اینکه سخن من حسین (علیهالسلام) در شما تأثیر نمیکند و اینکه شما به جای شنیدن صدای حق هلهله میکنید، عامل و دلیلش این است که شکمهای شما از مال حرام پر شده.
این همان نکتهای است که از شب اول به عنوان یک اصل قرآنی تحت عنوان اضلال الهی و مهر شدن دل از آن یاد کردیم. اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) اینجا این را باز کردند و صریح دارند به اینها میگویند که: شما چون مال حرام خوردید، در شکمهای شما مال حرام وارد شده، «طُبِعَ على قُلوبِكُم»، دلهایتان دیگر مهر زده شد، پروندهاش مختومه شده، کاری نمیشود کرد دیگر. احساس ندارد این دلها، دیگر حرف حق در آن تأثیر نمیکند.
این همان نکتهای است که ما عرض کردیم به عنوان مهمترین درس این حادثه و مهمترین درس این مجالس باید دائم برای خودمان تکرار کنیم و همیشه نگران خودمان باشیم. چرا؟ که آنهایی که برای لشکر یزیدیان قرار گرفتند هیچ وقت گمان نمیکردند چنین سرنوشت شومی در انتظار آنها باشد. اینها نماز خوان و دینداران جامعه بودند. اما مال حرام چه بر سرشان آورد!
تأثیر علمی غذا بر روحیات
اینکه عرض کردم تأثیر لقمه حرام یک تأثیر فوری است، این حالا غیر از آن جنبههای معنوی موضوع، علمی هم ثابت شده که غذایی که افراد میخورند، فوراً در روحیات و خلق و خوی آنها تأثیر میگذارد. نوع غذا، مدل غذا، سبک غذا خوردن و نوع رژیم غذایی. چرا؟ چون تک تک این سلولهای بدن، سلولهایی که در مغز، در غدد، در جای جای این بدن ما زندگی میکند، رشد میکند، تأثیر دارد. تمام حالات ما، کسالت ما، نشاط ما، خوشحالی ما، شادی و غم ما، اینها همه تحت تأثیر تغذیه ما است. این یک موضوع کاملاً ثابت شده علمی و روشن است.
فقط علم این مقدار را برای ما نشان داده، اینقدر را باز کرده که: آقا مثلاً اگر شما این نوع رژیم غذایی را داشته باشید، این نوع خلق و خو و روحیات و نشاط و کسالت را دارید. اما وقتی کسانی که از باطن این عالم خبر دارند، آگاهی دارند، به ما میگویند: روحیات معنوی و حال خوش دل و پذیرفتن حق یا نرفتن حرف حق در گوش و دل، این هم کاملاً تحت تأثیر غذای انسان است.
این یک حقیقتی است که حالا شما بعضی از این تحقیقاتی که امروزه انجام شده، که تأثیر سخنان خوب، الفاظ زیبا و مؤدبانه و الفاظ امیدبخش روی مثلاً مولکولهای آب مطالعه شده، نوع قرار گرفتن این مولکولها وقتی که در برابر سخنان زیبا و خوب قرار میگیرند با مولکولهای آب را وقتی در مقابل سخنان زشت و زننده مطالعه کردند، کاملاً از نظر علمی ثابت شده که اینها نظم و شکل و قرار گرفتن آنها متفاوت است.
حالا اینها یک لایه خیلی کمی توانسته باز کند، خیلی کمی بفهمد. ولی آنهایی که عمق این دریا را میبینند و حقایق پشت پرده هستی را میبینند، خیلی چیزهای مهمتری به ما نشان میدهند.
مال حرام همان آتش است
امروز اگر یک محقق ژاپنی بیاید بگوید: آقا ببینید مولکولهای آب را من مطالعه کردم، در برابر الفاظ خوب و الفاظ بد ببینید چه تأثیری گرفتند، ما خیلی برایمان جالب است و مورد تحسین است. اما پیغمبر خدا از طرف خدا برای ما پیام آورده:
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا﴾ (النساء: 10)
«در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو میبرند.»
وقتی پیغمبر این را از طرف خدا، سخن خدا را برای ما بیان میکند، شاید خیلی حواسمان نیست که آن خیلی حقیقت مهمتری را دارد. میگوید قرآن به صراحت میگوید: مال حرام آتش است. آن کسی که مال حرام و مال یتیم را دارد میخورد، همان موقع دارد آتش میخورد.
قرآن نمیگوید که شما اگر مال یتیم بخوری، بعداً که بمیری قیامتی میشود، در قیامت به خاطر مال حرام میگویند آتش بریزند در دهانت. نه، قرآن میگوید: همین الان «إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا»، دارد آتش میخورد.
آقا من که دارم آتش میخورم؟ اتفاقاً خیلی هم خوشمزه است، کلی هم صفا کردیم، خوردیم مال یتیم را! بله، ما تا زمانی که در سُکر، پرده، مستی و حجابهای دنیا هستیم، حقایق پشت پرده اینجا را نه میبینیم، نه حس میکنیم.
تمثیل بیحسی
اگر بخواهیم تشبیه کنیم، شاید بهترین تشبیه که امروز در زندگی روزمره همه ما تجربه کردیم و کاملاً برای ما ملموس است، وقتی است مثلاً آدم یک عمل جراحی دارد یا مثلاً میخواهد برود دندانش را پر کند، عصبکشی کند، نمیدانم میخواهد یک کاری که در شرایط عادی اگر با آدم میخواستند این کار را بکنند، اصلاً توان تحملش را نداشت.
دکتری که دارد این دهان من را میشکافد، اگر قبل از آن به من آمپول بیحسی نزده باشد، من اصلاً نمیتوانم تحمل کنم، نعره میکشم، اصلاً امکان ندارد بتوانم تاب بیاورم صحنه را. ولی چرا راحت نشستم روی آن صندلی، آن هم دارد راحت لثه را میبرد، هر کاری دلش میخواهد میکند، من هم عین خیالم نیست؟ به خاطر اینکه آمپول بیحسی را زده. الان من دردی که واقعاً وجود دارد، درد شکافته شدن این لثه و گوشت و اینها هست الان و این آمپول بیحسی نمیگذارد بفهمم.
ولی این بیحسی از بین برود، چه بلایی سر من میآید، چه میکشم. به خاطر همین است که دکتر تازه بعد از اینکه کارش تمام میشود، دیگر نمیخواهد کاری بکند، میگوید: آثار این جراحیهایی که من کردم ممکن است بعداً دردش تو را اذیت کند. تا یک مدتی مُسکن بخور.
قرآن آمده این خبر مهم به ما بدهد که مال حرام آتش است. همان لحظه که وارد بدن ما و وجود ما میشود، دارد آتش وارد میشود. ولی ما چون آمپول بیحسی دنیا همه وجودمان را گرفته، مست دنیا هستیم، غافلیم، هیچ دردی احساس نمیکنیم، عین خیالمان نیست. ولی امان از آن لحظهای که این آمپول بیحسی دنیا را بردارند.
لحظه مرگ، لحظه برداشته شدن مستی و پردههای دنیا است:
﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾ (ق: 22)
«[به او میگویند:] واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی. و[لی] ما پردهات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است.»
دیگر پردهها را برداشتیم. حال دیگر میبینی، حال دیگر میفهمی، حال دیگر حس میکنی. اصلاً بعد از مرگ و در عالم آخرت قرار نیست اتفاق جدیدی بیفتد.
پاسخ به شبهه
اینکه بعضیها را دیدید امروز در این شبکههای اجتماعی یکی از شبهههایی که مطرح میکنند همین است، میگویند: این چه خدای بیرحمی است؟ داعش هم یک چنین چیزهایی که در قرآن نوشته که خدا به سر جهنمیها میآورد، داعشیها هم حاضر نیستند سر کسی بیاورند. یعنی چه که خدا گفته میسوزانم، آب مذاب میریزم، پوستتان را جدا میکنم، باز دوباره؟
نه، اگر یک کسی بیاید به ما خبر بدهد، بگوید: اگر شما وارد این آتش بشوید، این آتش اینقدر داغ و سوزان است که تو را اینگونه خواهد سوزاند، خواهد ذوب کرد، پوست تو را جدا خواهد کرد، اگر کسی بیاید یک چنین خبری به ما بدهد، به ما هشدار بدهد، ما باید بگوییم: تو عجب آدم بیرحمی هستی؟ یا باید به او بگوییم: خیلی ممنون؟
قرآن چقدر مهر داده، از لطف خدا است، از مهربانی خدا است. خدا دارد میگوید: گناه این است، مال حرام این است. اگر مال حرام بخورید، اگر مرتکب بشوید، من چه کنم برایتان؟ خودتان به خودتان دارید آتش وارد میکنید. این از لطف خداست.
آثار مال حرام
این مال حرام یکی از آثار فوری آن این است که انسان در همین زندگی دنیا، به خاطر اینکه تمام اعضاء و جوارحش، تمام سلولهایش، تمام غددش و تمام احساساتش از آن مال تغذیه میکند، از آن مال تأثیر میپذیرد و در روحیات اثری میگذارد که انسان دیگر نمیتواند حرف حق را بپذیرد، دیگر نسبت به خوبیها احساسش را از دست میدهد.
میفهمد که نماز بهترین راز و نیاز با بهترین کس است، بهترین حالات معنوی است، اما هرچه تلاش میکند در نماز هیچ حس خوبی به او دست نمیدهد. میفهمد مجلس امام حسین (علیهالسلام) مجلسی است که میشود در آن صفا کرد، میشود بهترین لذتهای عالم را برد، ولی حسی به او دست نمیدهد. همینطور هی توفیقات گرفته میشود.
به خاطر همین هم هست که اینقدر به ما هشدار دادند، گفتند: اگر مال حرام وارد زندگی شما شد، اگر مال حرام وارد بدن شما شد، همه برکات از شما گرفته میشود، دعای شما مستجاب نمیشود.
یک کسی آمد خدمت پیغمبر اکرم، عرض کرد: یا رسول الله، من میخواهم دعایم مستجاب بشود، چکار کنم؟ اولین توصیهای که پیغمبر به او فرمودند: مواظب باش مال حرام وارد شکمت نشود، خوردنیهایت را پاک نگهدار، ببین چه چیزی میخوری.
به این خاطر فرمودند:
العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كالبِناءِ عَلَى الرَّملِ (عدّة الداعي: 141)
«عبادتِ توأم با حرامخواری، چون ساختمانی است بر روی شن.»
هر اندازه عبادت، هر اندازه عزاداری، هر اندازه انفاق، هر اندازه کار خوب، گفتند: اگر بکنی ولی مال حرام را مراقبت نکنی، مثل اینکه بخواهی یک ساختمان بسازی بر روی شن، نمیماند، میریزد.
مصادیق مال حرام در زندگی امروز
این یک هشداری است که خیلی اتفاقاً کاربرد دارد در زندگی ما. الحمدلله شما عزاداران امام حسین (علیهالسلام)، شما خوبان، شأن و منزلت شما بسیار والاتر است. حتماً امثال شما در کسب و کار و زندگی مهمترین مراقبت شما همیشه همین بوده که مال حرام وارد زندگی خود نکنید. اما حساسیت موضوع، اهمیت موضوع لازم میداند که ما مراقبتهایمان را دو چندان کنیم. چون خیلی وقتها از یک جاهایی مال حرام وارد زندگی آدم میشود، اصلاً حواسمان نیست.
اولاً، تا میگوییم مال حرام، فقط ذهنها میرود سراغ آن بنده خدا کاسبی که پشت دکلش ایستاده دارد یک جنسی را میفروشد، مثلاً این جنس را تقلبی بدهد به مردم، دروغ بگوید. بله این هم هست، ولی مال حرام که فقط مال کاسب نیست. هر کسی از هر طریقی درآمد دارد، در معرض مال حرام است.
آن کارمندی که در محل کارش نیست، حواسش نیست که این وقت مال خودش نیست، این وقت برای مردم است، برای بیتالمال است. از این ساعت تا این ساعت گفتند تو باید کار کنی. متأسفانه دیگر که این روزها تلگرام، واتساپ و این شبکههای اجتماعی یک بلای مضاعفی غیر از آن آثار فرهنگی و محتوای نامناسبی که وارد وجود ما و ذهن و دل ما دارد میکند، یکی از آثار بسیار بدی که در زندگیهای ما گذاشته این است که مال حرام را وارد بسیاری از زندگی ما کرده.
چرا؟ چون آقای کارمند در ساعت کاری خود که باید کار کند، یکسره حواسش به چت کردن است، در حال چک کردن کانالهاست. یعنی مال حرام. آن کسی که وجدان کاری خود را رعایت نمیکند، نوع تعاملش با ارباب رجوع درست نیست، وظیفهاش را انجام نمیدهد، پولی که دارد در قبال این کار میگیرد این میشود مال حرام.
آن کسی که بدون تخصص، بدون روال درست اداری یک منصبی را میگیرد، یک جایگاهی را اشغال میکند با پارتیبازی، با رانت، از آن جایگاهی که الان اشغال کرده دارد درآمد کسب میکند، درآمدش حرام است.
یکی از بلاهایی که امروز در جامعه ایرانی ما واقعاً باعث تأسف فراوان شده، مبتذل شدن علم و دانشگاه و مدرک. رسماً در کنار خیابان دارند پایاننامه میفروشند، رسماً تقلب جزو کار علمی و دانشگاهی شده، کپی کردن تحقیقها. بعداً در ازای آن مدرک میگیرد، با این مدرک میخواهد برود سر کار.
من سؤالم این است: کسی که با مدرک تقلبی، بدون اینکه تخصص لازم را داشته باشد، به خاطر تقلبهایی که کرده مدرک گرفته، پولی که در ازای این مدرک میگیرد و حقوقی که میگیرد، این حلال است؟!
ببینید چقدر حساس است موضوع. به این سادگیها که ما فکر میکنیم نیست. آن وقت ما هی غصه میخوریم، هی برای همدیگر درد دل میکنیم که: آقا اوضاع جامعه ما را ببین، اوضاع بیبندوباریها را ببین، اوضاع مردم چقدر خراب شده، دیگر نماز نمیخوانند، بچهها دیگر حجاب رعایت نمیشود. خب اینها از کجا آمده؟ منشأ آن چیست؟ منشأ آن همین پولهای حرام است. این پولهای حرام باعث شده که این بچهها اینطوری تربیت شوند.
چون یکی از آثار لقمه حرام به ما گفتند همین بیحیایی است. کسی که وجودش، گوشت و پوستش با لقمه حرام حاصل شود، این حیا از وجودش میرود، بیبندوباری میرود دنبالش.
داستان فرزند عالم
میگوید: من چکار کردم؟ عمری من در مسجد و هیئت بزرگ شدم، الان بچهام نماز نمیخواند. شاید یکی از علتهایش این است که من در لقمهای که به او دادم دقت نکردم.
نوشتند مرحوم شهید دستغیب در گناهان کبیره خود نوشتند که یکی از علماء یک پسری داشت. این پسر یک روحیه عجیبی پیدا کرده بود. این سقاهایی که میآمدند و میرفتند، این مشکهای آب آنها را میرفت تیغ میزد و پاره میکرد. چه کار عجیب و غریبی این پسر میکند؟ هر چه فکر کرد: آقا من چکار کردم این بچه اینطوری شده؟ نه لقمه حرام به این بچه دادم، نه در تربیتش کوتاهی کردم. من هر چه پرسوجو میکنم، به خودم مراجعه میکنم، چرا این بچه چنین کار زشتی میکند؟
به مادرش گفت: شما در دورهای که باردار بودی فکر کن، ببین اتفاقی، کاری، چیزی. مادر گفت: بله، من راستش این پسر که باردار بودم، حال خانمها در آن دورهای که ویار دارند بالاخره میل شدیدی به یک چیزی یک وقت پیدا میکنند. میگوید من دلم شدیداً انار میخواست. خب وسع ما نبود و نمیتوانستیم انار بگیریم. این بارفروشی که آمد انار آورده بود، من رفتم چون که نمیتوانستم انار را بخرم، سوزن زدم، آب این انار را مکیدم. شد آن غذای حرامی که اینطوری در دوره بارداری رفت در وجودش، اینجا زد بیرون.
خب ببینید، حال یک قصه است، مَثل است، هر چیزی، ولی بالاخره یک حقیقتی است که مال حرام آثارش فراوان است. یکی از آثار هم در نسل انسان ظاهر میشود. البته نمیخواهم بگویم اینها تأثیر صددرصد و قطعی است. نه، این بچه چه گناهی کرده که مثلاً مادرش یا پدرش یک اشتباهی کرده، او باید چوب آنها را بخورد؟ نه، آن بچه هم میتواند سرنوشت خودش را تغییر بدهد. یعنی علت تامه نیست، ولی زمینهساز است، زمینهساز برای این اتفاقات.
توصیههای عملی
برای کسانی که در معرض غذاهای غیر حلال قرار دارند، شما عزیزان در جایی زندگی میکنید که یک مقدار سخت است کار شما در این زمینهها. اینکه آیا این گوشت ذبحش حلال است، حلال نیست، آیا این غذا خوردنی نیست، مراقبت میخواهد. نمیگویم وسواس به خرج بدهیم، نمیگویم جانماز آب بکشیم، ولی بالاخره آن چیزی که میدانیم ضدش درست نیست، نخوریم. طوری نمیشود.
کسان زیادی هستند در این عالم که اصلاً در عمرشان گوشت نمیخورند، گیاهخوارند، خیلی هم سالمتر از ما. حالا اتفاقی نمیافتد اگر من یک جایی گوشت شبهه داشت نخورم، چه میشود؟
امان از مشروب که در بعضی روایات دارد یک قطرهاش در وجود یک کسی برود، تا ۴۰ روز نه دعایش مستجاب است، نه نمازش مقبول است، اصلاً حالش دگرگون است. امان از قمار، پولی که از قمار بیاید در زندگی آدم.
اینها مراقبت میخواهد، اینها دقت میخواهد. خوش به حال آنهایی که در شرایط سختتر مراقبت میکنند از خودشان، دقت میکنند، مواظبت میکنند. برکاتش را میبینند، برکاتش در وجودشان، در نسلشان، در زندگیشان حتماً ظاهر میشود.
بعدی: جهالت
قبلی: دنیاطلبی
مطلب فوق در تاریخ 15/12/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است