به لطف خدا شرح دعای مکارمالاخلاق را آغاز کردیم. در دو جلسه مقدمات را خلاصه کردیم و از این جلسه وارد متن دعا میشویم.
همانطور که ملاحظه میکنید، این دعا مثل بسیاری دیگر از دعاهای اهل بیت با صلوات شروع شده است. نه فقط شروع این دعا با صلوات است، بلکه در کل این دعا، بیست بار صلوات تکرار شده است. این دعای بیستم صحیفه سجادیه است و بیست بار امام سجاد (علیهالسلام) در ضمن این دعا صلوات فرستادند. بعد از درخواست صلوات بر پیامبر و خاندان ایشان، حاجتهای اخلاقی خود را از خدا خواستند.
فرصت بحث درباره صلوات
فرصت خوبی است که در رابطه با صلوات صحبت کنیم. شاید رایجترین ذکر و دعایی که بین ماست و روزانه بارها این دعا را میخوانیم. در اجتماعات دائم از هم میخواهیم صلوات بفرستیم، ولی شاید کمتر فرصت شده راجع به معنا و مفهوم صلوات، خاصیت صلوات و فلسفه صلوات فکر کنیم.
معمولاً در موقعیتهایی که راجع به صلوات صحبت میشود، چیزهایی گفته میشود که شما دائم شنیدهاید: صلوات بهترین ذکر است، بهترین دعاست، خیلی ثواب دارد، بسیار مؤثر است در حاجتگرفتن، برکاتی در زندگی انسان دارد و مشکلات را حل میکند. همه اینها واقعاً درست است، اما امشب نمیخواهم راجع به این چیزهایی که معمولاً میدانیم تکرار کنم.
میخواهم درباره فلسفه و معنای قرآنی صلوات نکتههایی عرض کنم. فکر میکنم اگر به این نکتههای قرآنی توجه کنیم، وقتی صلوات میفرستیم با معرفت و بصیرت بیشتری این صلوات را خواهیم فرستاد، مخصوصاً اینکه قرآن، صلوات بر پیغمبر را به ما امر کرده است:
﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ (الأحزاب: ۵۶)
«همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! شما [نیز] بر او درود فرستید و به او سلام کنید سلامی [همراه با] تسلیم.»
معنای لغوی صلوات
درباره معنای «صلوات» در ترجمهها میبینید که «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» را یک طور ترجمه میکنند و «صَلُّوا عَلَيْهِ» را یک طور دیگر. «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» (خدا صلوات میفرستد بر پیغمبر) معمولاً اینطوری ترجمه میکنند که خدا درود میفرستد، خدا رحمت میفرستد بر پیغمبر. بعد «صَلُّوا عَلَيْهِ» (شما صلوات بفرستید بر پیغمبر) را خیلی وقتها ترجمه میکنند که یعنی شما برای پیغمبر دعا کنید، برای پیغمبر رحمت بخواهید.
یک مبنایی در ترجمه قرآن و تفسیر قرآن دارم و معتقدم کلماتی که در قرآن به کار رفته، همه جا به یک معناست. اینطور نیست که هر جا دیدیم به ذهن ما نمیخورد، یک جایی یک طور معنی کنیم و یک جایی یک طور دیگر.
ریشههای لغوی «صلاة»
این صلوات معنایش چیست که در قرآن این همه به کار رفته است؟ «ٱلصَّلَوٰةَ» از دو ریشه در زبان عربی آمده: «صَلَوَ» و «صَلَیَ». افراد خیلی وقت اینها را با هم اشتباه میگیرند.
ریشه «صَلَوَ»: در زبان عربی از زبان سریانی و زبان آرامی وارد شده است. در آن زبانهای قبلی، این ماده «صَلَوَ» برای عبادت، دعا، ثنا و تحیّت گفتن به کار میرفت.
ریشه «صَلَیَ»: از زبان عبری آمده و وارد زبان عربی شده است. معنای آن نزدیک کردن یک چیز به آتش برای سوزاندن یا بریان کردن آن است. مثلاً در قرآن آمده:
﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾ (النساء: ۵۶)
«همانا کسانی که آیات ما را کافر شدند، به زودی آنان را در آتش خواهیم سوزاند؛ هر زمان که پوستشان پخته شد، پوست دیگری به آنان میدهیم تا عذاب را بچشند؛ همانا خداوند توانا [و] حکیم است.»
ترجمه درست «نُصْلِيهِمْ نَارًا» یعنی آنها را در معرض آتش قرار میدهیم، نه اینکه انداختیم در آتش.
نقطه اشتراک دو ریشه
این ماده «صَلَوَ» و ماده «صَلَیَ» یک اشتقاق کبیر دارند، یعنی از یک جا آمدند و یک نقطه اشتراک دارند: توجه، رویکرد، نزدیکی. اما «صَلَوَ» رویکرد مثبت را میرساند – رو کردن به چیزی برای بهره بردن از رحمت و خوبیاش، سلام کردن، تحیت کردن. «صَلَیَ» رویکرد منفی را میرساند – رو کردن و نزدیک کردن به چیزی برای سوزاندن و خراب کردن.
کاربرد صلوات در قرآن
صلوات خدا بر همه انسانها
خدا یک جا میگوید که بر همه انسانها صلوات میفرستد:
﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴾ (الأحزاب: ۴۳)
«اوست که بر شما و فرشتگانش [نیز] صلوات میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون برند و او نسبت به مؤمنان مهربان است.»
خدا بر شما انسانها و ملائکه خدا بر شما صلوات میفرستند. چرا؟ «لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ». خدا به شما صلوات میفرستد تا شما را از تاریکیها به نور وارد کند.
اگر این آیه را با آیه دیگری مقایسه کنیم:
﴿هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ﴾ (الحديد: ۹)
«اوست که بر بندهاش آیات روشن نازل میکند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون برد و همانا خداوند نسبت به شما مهربان [و] رحیم است.»
متوجه میشویم که صلوات خدا بر انسان یعنی آیاتی که میفرستد برای انسان. صلوات خدا یعنی رویکرد خدا. خدا دارد به شما توجه میکند، فرشتگان خدا به شما توجه دارند. این توجه خدا چیست؟ این است که برای شما هدایت میفرستد، آیات بیّنات میفرستد. چرا به شما توجه میکند؟ چون شما موجودی هستید که او میخواهد رشدتان دهد.
صلوات بر صابران
خدا راجع به صابران میگوید:
﴿أُولَـٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾ (البقرة: ۱۵۷)
«آنان بر آنها صلوات از پروردگارشان و رحمت است و آنان همان هدایتیافتگانند.»
کسانی که مصیبت میبینند و میگویند «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، حواسشان هست که خدایی باید زندگی کنند. صلوات خدا و رحمت خدا بر آنها یعنی خدا هوای انسانهای صابر را دارد، رشدشان میدهد.
صلوات پیغمبر بر مردم
همین صلوات راجع به برخورد پیغمبر با مردم هم در قرآن به کار رفته:
﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ (التوبة: ۱۰۳)
«از اموالشان صدقهای بگیر تا آنان را با آن پاک و پاکیزه سازی و بر آنان صلوات فرست؛ همانا صلوات تو آرامشی برای آنان است و خداوند شنوا [و] داناست.»
پیغمبر از مردم مالیات و صدقه بگیر. این مالیات گرفتن پیغمبر از مردم باعث رشد و پاک شدن مردم میشود. بعد میگوید: «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ» پیغمبر بر مردم صلوات بفرست.
شما به ترجمههای قرآن نگاه کنید، همه تقریباً این «صَلِّ عَلَيْهِمْ» را اینطوری ترجمه میکنند: یعنی ای پیغمبر برای مردم دعا کن. به نظرم این ترجمه دقیق نیست. پیغمبر «صَلِّ عَلَيْهِمْ» بر مردم صلوات بفرست. با مقایسههایی که کردیم، متوجه شدیم صلوات فرستادن از نظر قرآن یعنی توجه کردن، رو کردن. یعنی خدا به پیغمبر میگوید: از مردم مالیات بگیر، ولی به آنها توجه کن، هوایشان را داشته باش. «إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ» این توجهی که تو به مردم میکنی، تشویقی که آنها را میکنی، به آنها آرامش میدهد.
مثال دیگری از قرآن
در جای دیگر آیهای با صلوات پیغمبر آمده است:
﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (التوبة: ۹۹)
«و از اعراب کسانی هستند که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و آنچه انفاق میکنند آن را وسیله تقرب نزد خداوند و [جلب] صلوات پیامبر میگیرند؛ آگاه باشید که آن [انفاق] برای آنان وسیله تقرب است؛ خداوند آنان را در رحمت خویش داخل خواهد کرد؛ همانا خداوند آمرزنده [و] مهربان است.»
بعضی از اعراب اگر انفاق میکنند «وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ» برای اینکه به خدا نزدیک شوند «وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ» و برای اینکه توجه پیغمبر به آنها باشد. همه مترجمان تقریباً نوشتند که انفاق میکنند تا پیغمبر برایشان دعا کند. به نظر من معنیاش دعا کردن نیست، معنیاش توجه کردن است. یعنی اینها انفاق میکنند تا توجه، محبّت و لطف پیغمبر شاملشان شود.
فلسفه صلوات بر پیغمبر
حال وقتی قرآن به ما میگوید صلوات بفرستید بر پیغمبر، وقتی ما در اول دعای مکارمالاخلاق میبینیم امام سجاد (علیهالسلام) دعا را با صلوات شروع میکنند، این صلوات معنیاش چه میشود؟
وقتی قرآن میگوید:
﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ (الأحزاب: ۵۶)
خدا و فرشتهها به پیغمبرش توجه دارند. ای مؤمنان شما هم به پیغمبر توجه کنید.
من از این آیه این را میفهمم که خدا دارد میگوید: این رسول ما شخصیتی است مورد عنایت و توجه، شخصیتی فوقالعاده است. چون نظام هستی این گونه است که تمام توجّهها، رحمتها، مهرها و فیضها به انسانهای ویژه میرسد. بنابراین در این نظام هستی، سیلآسا رحمت خدا، توجه خدا و توجه همه کارگزاران خدا که فرشتگان هستند، به این شخص است.
وقتی همچنین کسی آن قدر مورد توجه در نظام هستی است، پس شما به او توجه کنید. حال توجهی که ما میکنیم به یک کسی معنایش چیست؟ خدا وقتی به کسی توجه میکند یعنی رحمتش را شاملش میکند، رشدش میدهد، فیض به او میدهد. ما وقتی به پیغمبر توجه میکنیم یعنی چه؟ ما اگر حواسمان به پیغمبر باشد یعنی از او اطاعت میکنیم، این چنین شخصیتی را قدر میشناسیم، به او توجه داریم، حرفهایش را گوش میکنیم، فراموشش نمیکنیم.
از جمله این است که وقتی فهمیدیم این شخصیت در کانون توجه خداست، مجرای فیض خداست، آن موقع وقتی میخواهیم دعا کنیم، وقتی میخواهیم برویم در خانه خدا، میبینیم چه چیزی از این مهمتر که خدا به او توجه داشته باشد؟ پیدا میکنیم که تا با او برویم در خانه خدا. آنجاست که میگوییم: خدایا من توجهم به این شخصی است که تمام توجهات تو به اوست، به حق او هم حاجت من را بده. یعنی یک حاجتی را مطرح میکنیم که تضمین شده است، یک دعایی را مطرح میکنیم که مستجاب شده است. خدا خودش گفته است که من دارم یکسره بر این شخص رحمت میفرستم. حال من هم با این نظام هستی هماهنگ میشوم.
در این نظام هستی کانون همه توجهها این شخص است، من هم توجهام را میدهم به او. حال از تو حاجت میخواهم، حال از تو رحمت میخواهم، چون فهمیدم که صلوات تو یعنی نازل شدن رحمت تو. اینک خودم را در معرض او قرار میدهم.
رابطه صلوات و نماز
حال متوجه میشویم که چرا نماز در قرآن باز از کلمه صلاة استفاده شده است:
﴿إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي﴾ (طه: ۱۴)
«همانا من، من خدا هستم؛ هیچ معبودی جز من نیست؛ پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد من برپا دار.»
چرا برای نماز از کلمه «صلاة» استفاده میکند؟ چون نماز هم یعنی رویکرد ما به خدا. ما وقتی بخواهیم به خدا توجه کنیم، رویمان به خدا باشد، چه طوری باید این کار را بکنیم؟ راه آن این است که برویم سراغ نماز.
حال رابطه صلوات و صلاة همه اینها با هم برای ما مشخص میشود. میفهمیم که چرا اینقدر به ما توصیه شده که وقتی میخواهید رو به خدا بروید، از خدا حاجتی بخواهید، اولین حاجتتان این باشد که: خدایا بر این پیامبر درود خودت را نازل کن. او که خودش دارد درودش را نازل میکند، رحمتش را نازل میکند.
صلوات فقط یک شعار و یک دعا نیست، یک رویکرد در زندگی است.
اشعار زیبای مولوی درباره صلوات
چند بیت شعر از مولوی بخوانیم:
هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب / که براق بر در آمد فاذا فرغت فانصب
چو طریق بسته بودست و طمع گسسته بودست / تو برآ بر آسمانها بگشا طریق و مذهب
نفسی فلک نیاید دو هزار در گشاید / چو امیر خاص اقرا به دعا گشاید آن لب
ز سلام خوش سلامان بکشم ز کبر دامان / که شدست از سلامت دل و جان ما مطیب
این سلام و صلوات را مولوی خیلی زیبا تعبیر میکند. یک وقتی تو سلام و صلوات بر پیغمبر میفرستی، تمام دل و جانت بوی خوشی میگیرد، بوی عطر میگیرد، چون روحت میرود به سمت نور، زیبایی و عطر خوش.
صلوات بر تو آرم که فزوده باد قربت / که به قرب کل گردد همه جزوها مقرب
چرا من صلوات میفرستم بر پیغمبر؟ میگوید: وقتی تو مقرّب میشوی، مثل این است که یک پیالهای، یک ظرف بزرگی از رحمت اینطوری سرریز میشود. هر چقدر ما بر پیغمبر صلوات میفرستیم، انگار داریم به خودمان خیر و رحمت را میرسانیم و بالا میرویم.
در جای دیگر مولوی میگوید:
آن روح که بسته بود در نقش صفات / از پرتو مصطفی درآمد بر ذات
واندم که روان گشت ز شادی میگفت / شادی روان مصطفی را صلوات
بعدی: ۴ـ مهمترین ارزش اخلاقی
قبلی: ۲ـ دعا و اخلاق
مطلب فوق در تاریخ 10/7/2025 در کتابخانه بنیاد امام علی (ع) منتشر شده است.